گریم رذیل و باهوش ، با لباس دلقک ، امن ترین بانک مونترال را می زند و 30 گروگان می گیرد. وی در حالی که پلیس را با رفتار عجیب خود گیج و تمسخر می کرد ، با خونسردی موفق شد از بانک فرار کند. اما پس از آن یک همراه ناراضی مشکلات را برمی انگیزد ...
پل ناربونی دوران کودکی شاد خود را در الجزایر قبل از ترک کشور در سال 1954 به یاد می آورد. او با خانواده اش قبل از رسیدن به پاریس به مارسی می رسد. پدرش آلبرت که یک خواربارفروش است، باید با این کشور جدید سازگار شود...
در دهه 1930 در الجزایر ، پسر نه ساله ای به نام یونس ، به عمویش در "اوران" سپرده می شود تا از او نگهداری کند . او با نام جوناس غسل تعمید داده می شود و بین جوانان ریو سالادو بزرگ می شود ...