پل ناربونی دوران کودکی شاد خود را در الجزایر قبل از ترک کشور در سال 1954 به یاد می آورد. او با خانواده اش قبل از رسیدن به پاریس به مارسی می رسد. پدرش آلبرت که یک خواربارفروش است، باید با این کشور جدید سازگار شود...
داستان در ژوئن 1983 اتفاق می افتد. جراح معروف" ژان ماری دسپری" 1 ماه پیش توسط همسرش ترک شد و اکنون در یک بیمارستان سیار مدرن کار می کند، جایی که جنگ جهانی سوم در حال وقوع است...
پس از تلاش نافرجام برای ترور «دوگل» در اوت سال 1962، گروه OAS با مشکلات قابل توجهی رو به رو می شود و بسیاری از رؤسای آن شناسایی می شوند. رئیس جدید گروه، «سرهنگ رودن» (پورتر) تصمیم می گیرد تا آدم کشی حرفه ای را که هیچ ارتباطی با گروه ندارد اجیر کند؛ مردی انگلیسی با اسم رمز «شغال» (فاکس)…
"نیکولاس فیلبرت" پس از کشتن یک نجیب زاده فرانسوی به آمریکا می رود. پس از بازگشت او تلاش می کند همسرش "شارلوت" را طلاق دهد اما وقتی می بیند دیگران به او علاقه مند هستند در تصمیمش تجدید نظر می کند و...
با تأمین بودجه جِرومه ، برادر همسرش ، مخترع آلبرت رینال موفق به تولید یک موشک فضایی انقلابی می شود. متأسفانه ، در پرواز آزمایشی خود شکست می خورد و جرئوم پشتیبانی مالی خود را پس گرفت...
فرانسوا و همسرش، ژان پیر چند زوج دوست را دعوت می کنند تا آخر هفته را در ویلای بزرگ خود در سواحل پرتغال بگذرانند. آنچه در ادامه می آید یک فتنه عاشقانه است که هر شخصیت چیزهایی را در مورد خود متوجه می شود که تا کنون از وجود آنها بی اطلاع بوده است...
داستان فیلم درمورد کارآکاه "میگره" است که به درخواست "خانم سانفیر" دوست قدیمی خود که تهدید به مرگ شده است به روستای پدری اش بر می گردد تا اشخاص مربوط به این تهدید را شناسایی کند...
«جو استاكتن» (هپبرن) دختر روشنفكرى است كه در يك كتاب فروشى در گرينويچ ويليج كار مى كند و دنياى مد را حقير مى داند . اما بعد به انگيزه ى ملاقات با فيلسوفى اگزيستانسياليست به نام «اميل فلوستر» (اوكلر) در پاريس ، حاضر مى شود مدل يك مجله ى مد مى شود...
یک دلال آثار هنری که در شرایط سختی قرار دارد، پس از اینکه توسط دو کلاهبردار که یکی از آنها صاحب یک نقاشی واقعی از گوگن است و دیگری یک کپینویس خبره است، دوباره آنها را پیدا میکند و به جای کشتن آنها همانطور که در ابتدا قصد داشت، به بازی آنها میپیوندد...
یکی از اعضای سابق نیروی مقاومت فرانسه "منون" را از دستان روستائیانی که می خواهند او را به اتهام همکاری با نازیها مجازات کنند نجات می دهد. آنها به پاریس می گریزند و...
جانویر، معلمی ناراحت ، از زندگی بی رنگ و یکنواخت خود خسته شده است. یک روز او جدا می شود و در نهایت تبدیل به یک دلقک سیرک می شود. او در دنیای جدید خود با یک آکروبات زیبا به نام لیلی آشنا می شود و هر روز از زندگی اش به او علاقه مند می شود. مشکل اینجاست که این خانم لطف خود را به دو معشوق مختلف می دهد...
« دلبر » ( دى ) ، براى نجات پدرش از چنگ « دیو » ( ماره ) ، حاضر مىشود در قصر « دیو » بماند . او ابتدا تحمل همنشینى با « دیو » را ندارد ، اما آرام آرام علاقههاى قلبى به او حس مىکند …