Tommy Kirk

وقتی ملکه برفی ، پسره انسان ها "کای" را می رباید ، بهترین دوستِ کای ، "گردا" باید موانع زیادی رو برای نجات او پشت سر بگذارد ..

از سری کارتون های دیزنی.

پس از اینکه سروان شانک به طرز غیر شرافتی اخراج می شود، شهرت او به دنبال او می رود و تلاش های او برای بهتر شدن خود را خنثی می کند. وقتی با دوچرخه‌سواران آشنا می‌شود، گرفتار زندگی‌ای می‌شود که تلاش زیادی برای فرار از آن داشت و هدف شکار پلیس قرار می‌گیرد...

داپ، مریخی‌های همکار خود را در یک جست‌وجوی بین سیاره‌ای برای زنان به زمین هدایت می‌کند. داپ ثابت می کند که مریخی ها طعم بی عیب و نقصی دارند که یکی از اولین فتوحات او دانشمند جذاب دکتر مارجوری بولن است.

یک دانشمند دیوانه یک دستگاه الکترونیکی را در مغز یک سرباز مجروح کاشته که او را به یک قاتل روانی تبدیل می کند.

هشت نوجوان غذای آزمایشگاهی پسر نابغه (رونی هاوارد) را می خورند و بزرگ و بد می شوند. یک نوجوان دیگر (تامی کرک) سعی می کند آنها را متوقف کند...

دانش آموزانی که عضو تیم فوتبال مدرسه هستند، در امتحانات‎شان نمراتی پایین‎تر از معمول می‎گیرند و تیم فوتبال در معرض نابودی قرار می‎گیرد. یکی از طرفداران برای جلوگیری از این رخداد، روش‎های آموزشی عجیبی را به اعضای تیم پیشنهاد می‎کند...

گوگو که یک نوجوان مریخی است به زمین فرستاده میشود تا برای حمله ی آنها آماده سازی های لازم را انجام دهد ...

مرلین جونز، دانشجویی بسیار باهوش است که به طور ناخواسته وارد مشکلاتی با کالج و قانون می‌شود که این موضوع باعث ناراحتی دوست‌دختر و قاضی منطقه می‌گردد.

زمانی که پروفسور برينارد بيشتر بر روی مشتقات Flubber آزمايش انجام ميدهد به دردسر می افتد و تنها دانش آموزان هستند که می توانند به او کمک کنند...

یک فضانورد ناسا ناپدید میشود و ظن دزدیده شدن او میرود , سرویس امنیتی متوجه میشوند که نامزد او در واقع یک جاسوس دوجانبه بوده است و میتواند مظنون اصلی بشمار بیاید ...

مری کانترای قرار است با تام پایپر ازدواج کند که توسط رودریگو و گونزورگو، دو بدجنس که برای بارنابی شرور کار می‌کنند که می‌خواهد با مری برای ارثیه‌اش ازدواج کند، ربوده می‌شود...

یک استاد دانشگاه ماده ای را خلق می کند که جاذبه زمین هیچ تاثیری روی آن ندارد، اما از طرفی یک تاجر فاسد به هر دری می‌زند تا این ماده را تصاحب کند...

 کشتى خانواده رابینسون دچار توفان میشود و اعضاى خانواده خود را به ساحل میرسانند. پدر خانواده و سه پسرش، فریتس، ارنست و  فرانسیس خانه ‏اى درختى  میسازند و مادر را غافل‏گیر میکنند. آنان زندگى لذت‏بخشى را در جزیره میگذرانند تا این که ناچار به مقابله با دزدان دریایى میشوند...

یک پسربچه سگی زرد رنگ را به خانه شان می برد، سگ خانواده او را دوست دارد و خانواده اش هم عاشق این سگ می شوند. اما این علاقه تا کی ادامه خواهد داشت ...