داستانهای برمونزی: سقوط امپراتوری روم، کمدی-درامی واقعگرایانه دربارهی خانوادهی جنایتکار روم در جنوب لندن است که در اثر اختلافات داخلی و رقابت با دیگر گروهها، داراییهایشان در خطر قرار میگیرد.
سال ۱۹۸۳. داستان در مورد پسربچه بدبختی است که در انگلستان زندگی می کند. او بعد از یک دعوای خیابانی، با گروهی از نژادپرستان ولگرد آشنا می شود. آن ها تبدیل به بهترین دوستان او و حتی همچون خانواده جدیدش می شوند...
فوتبال ورزشی فرا تر از تاریخ انگلستان و میل شدید به خشونت در این کشور میباشد. موضوع جستجو برای مردانی قوی برای پیوستن به ارتش بود و نبرد در میدان جنگ بود فرهنگ فراموش شده مردان آنگلو ساکسون (نژاد ژرمن مهاجر جزیره) این است که استفاده از مشت و خشونت به عنوان مخدر بسیار تأثیرگذارتر از ترکیب دو کار آمیزش جنسی و مصرف مخدر واقعی با همدیگر است و تسلی بخش تر خواهد بود…
جس ( پارمیندیر ناگرا ) دختری هیجده ساله از یک خانواده هندی ساکن شهر لندن است. جس با تمام دختران همسن و سال خود متفاوت است و نگاه متفاوتی به پسران دارد. برای او پسران به سادگی همبازی فوتبال در پارک نزدیک خانه هستند. در واقع برای جس تنها دو چیز بسیار مهم در زندگی وجود دارد، فوتبال و دیوید بکهام. خانواده متعصب او بویژه مادرش از این تفاوت فاحش او با سایرین در رنج هستند. روزی در پارک هنگام بازی فوتبال جس با جولیس ( کیرا نایتلی ) ملاقات میکند و …
در یک شهر کوچک و کارگری در انگلستان، نوجوانان وقت آزاد خود را صرف پرسه زدن در خیابانها و تشکیل گروههای دوستانه میکنند. در همین حین، مردی به نام آلن دارسی که خود نیز در دوران جوانی تجربهای مشابه داشته، تصمیم میگیرد با انگیزهای قوی، این جوانان را به سمت مسیری متفاوت هدایت کند. او بوکس را به عنوان راهی برای ایجاد انگیزه و هدف در زندگی آنها معرفی میکند. دیری نمیگذرد که او یک باشگاه بوکس راهاندازی میکند و با استقبال گسترده نوجوانان روبهرو میشود.
مارک ، یک ضارب پست سطح پایین لندن جنوبی که به تازگی از زندان آزاد شده است ، سعی می کند مستقیماً به دنبال دخترش برود ، اما آلن ، هم سلول سابقش ، برای انجام یک کار نهایی به او علاقه مند می شود...