داستان "عقاب سرخ" در سال ۱۶۶۰ میگذرد، زمانی که سه قدرت اروپایی (پرتغال، فرانسه و انگلستان) در پی تصرف اسپانیا هستند. "عقاب سرخ"، مردی نقابدار و عدالتخواه، قهرمان مردم است. او با زنی مواجه میشود که به کمکش نیاز دارد. پس از یک حادثه دلخراش، "عقاب سرخ" تصمیم میگیرد آخرین مبارزهاش را انجام دهد.
پیانیست میانسال و مطلقه "سوفیا" در روز تولدش عشق خود به پیانیست با استعداد چکاسلواک "آلیسکا" را که بیست سال از او جوانتر است به دختران خود "الیورا"،"جیمنا" و "سول" اعلام می کند و...
فیلم داستان دختری( آنجلا) را تعریف می کند که در رشته سینما تحصیل می کند و عنوان پایان نامه خود را “بررسی نمایش خشونت در صدا و تصویر” برگزیده است. در طی داستان او به فیلمی واقعی دست پیدا می کند که دختری را بر روی صندلی شکنجه می دهند و سپس با اره برقی تکه تکه می کنند
مارس 1917. جنگ جهانی اول در حال حاضر سه سال است. قطاری با مهاجران روسی از آلمان و سوئد به سن پترزبورگ حرکت می کند. افراد غیرقانونی تحت هدایت ولادیمیر ایلیچ اولیانوف ، معروف به لنین هستند
"اگوستین رخاس"وکیل سابقی است که چون میخواسته بدون واسطه با مقولهٔ بزهکاری و عدالت سروکار داشته باشد، کارآگاه پلیس شده است. به ̎رخاس̎ مأموریت دادهاند تا دربارهٔ عدهای تروریست تحقیق کند که مصمماند به هر ترتیب شده دولت حاکم را ساقط کنند: از شیطنتهای آشفتهکننده (مثل رها کردن جسد حیواناتی که رویشان شعارهای انقلابی نوشته شده در اطراف عمارت کنگره) تا بمبگذاری و سوءقصدهای سیاسی...