مارکو پولونی (کاستاس ماندیلور) نانوایی که نانوایی خانوادهاش در حال ورشکستگی است، سعی میکند از فروش ملک عمو فاب (دیوید پروال) جلوگیری کند. مارکو با شیرینیپز رستوران، گریس کارپنتر (لورن هالی) همکاری میکند تا در مسابقه 250000 دلاری دسر شرکت کند...
وینسنزو کورتینو مرد جوانی است که پسر یک پستچی سیسیلی است، بسته ای را برای پدرش می آورد و بطور تصادفی چیزی را می بیند که نباید می دیده است. او بطور قاچاقی از شهر خارج می شود و …….
رمان نویسی به نام هلن شارپ (هاون) و دوستش مادلین اشتن ـ ستاره ی برودوی ـ (استریپ) بر سر ارنست منویل (ویلیس) با یکدیگر رقابت دارند. این دو با استفاده از اکسیر زندگی، عمر جاودانی پیدا می کنند و …
داستان در مورد یک جوان با استعداد است که همیشه آرزو داشته با موفقیت بزرگی در زندگی اش دست یابد. او در اولین روز کاری اش اخراج می شود و متوجه می شود که آن شغل و آن دخترها راحت بدست نمی آیند. سپس با عمویش که یک شرکت چند میلیون دلاری را اداره می کند، ملاقات می کند و...
«لئونارد» و «شلدون» دو دانشجوی نخبه فیزیک، اما بسیار ضعیف در روابط اجتماعی هستند که با هم زندگی می کنند. ماجرا از جایی شروع می شود که دختری بنام «پنی» همسایه ی آنها می شود، و به آن ها نشان می دهد که چقدر درمورد نحوه ی زندگی در خارج از آزمایشگاه کم می دانند...
کارل کولچاک خبرنگار یک روزنامه شیکاگو است. او به تحقیق درباره قتلها میپردازد، که بسیاری از آنها شامل نیروهای ماوراء طبیعی هستند. در نهایت، او به جای گزارش جنایات، آنها را حل می کند.
سریال در مورد یه دکتر یا پزشک خانواده که دفتر کارش توی یه محله پایین و فقیر هست. این دکتر که اسمش “بکر” هست، آدم بد اخلاق و بدعنق و بدقلق و کم صبریه و دائم به همه چی ایراد میگیره و غر میزنه. کلا هم ۲ تا دوست داره یکیشون که یه دختره که یه کافه قدیمی رو اداره میکنه و بکر صبحانه و ناهارش رو اونجا میخوره دوست دیگرش هم یه مرد نابینا هست که بغل همون کافه، دکه روزنامه فروشی داره هرروز صبح بکر به این کافه میره، قهوه میخوره و سیگارش رو میکشه بعد میره سرکار. سریال حوادث اطراف این فرد رو نشون میده و نظریات “بکر” و غر زدنهاش و برخوردش با موضوعات مختلف رو بیان میکنه ...