با قتل مشتری هانا (که رقیب تئاتری دلورس هم هست)، هانا برای نجات آبروی مادرش ناچار به پیدا کردن قاتل میشود؛ در همین حین، رابطهاش با چاد نیز پیشرفت میکند.
براندون بکت، یک تکتیرانداز حرفهای، همراه با تیمش به کاستا وردا میرود تا از رهاسازی یک سلاح بسیار خطرناک توسط یک قاچاقچی سلاح جلوگیری کند. او در این مأموریت باید همزمان با رهبری تیم، یک تکتیرانداز تازه کار را آموزش دهد.
دختر جوانی که مبتلا به اوتیسم است، برای رفتن به دانشگاه از خانه بیرون میرود. او در دانشگاه استقلال و تمایلات جنسی خود را کشف میکند، اما در عین حال، از برادرش دلتنگ است و نمیداند چطور میتواند بین زندگی جدیدش و عشقش به برادرش تعادل برقرار کند.
این فیلم امیلی را دنبال می کند که پس از از دست دادن بینایی خود و گارث، یک سگ راهنما بالقوه که با آموزش خود مبارزه می کند، برای کنار آمدن با واقعیت جدید خود تلاش می کند...
"نیل" (شان بین) یک مامور رده بالای کنترل هواپیماهای بدون سرنشین (پهپاد) است که حتی خانواده اش از این شغل مخفی او خبر ندارند. اما او به خوبی نقش شوهر و پدر را ایفا میکند تا اینکه یک سایت افشاگر هویت شغلی او را لو میدهد و "نیل" را بعنوان یک تهدید قلمداد میکند...
زمانی که یک پسر جوان گم میشود، شواهد و مدارک مادر و خواهر او را به این باور می رساند که همسایه آنها در این آدم ربایی دست داشته است. پس آنها بیخیال پلیس و قانون شده و خودشان سعی میکنند عدالت را اجرا کنند...
داستان این قسمت در مورد پلیسی می باشد که پس از بهبودی از یک حادثه تیراندازی اکنون به انجام وظیفه اش در اداره پلیس بازگشته است. اما بزودی متوجه می شود در حوزه خودش برایش پاپوش دوخته اند و یک مدرک جرم را در وسایل او گذاشته اند تا وی را گناهکار جلوه دهند...
یک دختر 17 ساله که در یک دبیرستان ایالتی واشنگتن تحصیل می کند، با تظاهر به حاملگی، پروژه فارغ التحصیلی خود را به درمان نوجوانان باردار اختصاص می دهد ...
یک شکاف عظیم در پوسته زمین جهان را با گاز مرگبار از هسته سیاره تهدید می کند. این وظیفه یک زمین شناس و خانواده اش است که با آبفشان های یخی و بهمن ها برای نجات بشر مبارزه کنند...
داستان سریال درباره دختر جوانی است که از بروکلین به شهر کوچک پدرش برگشته، او در طول اقامتش در آنجا، با دنبال کردن حقیقت، به پرونده راکد و بی جوابی بر میخورد که همه، حتی پدرش، سعی دارند دفناش کنند ...
در آینده ای دور از انتظار، نسل بشر قدرت بینایی خود را از دست داده اند و جامعه باید راهی جدید برای ساختن، تعامل با یکدیگر، شکار و بقا پیدا کند. همه اینها زمانی که دوقلوهایی به دنیا می آیند که قدرت بینایی دارند تغییر می کند.
سریال درباره یک متخصص عتیقه به نام "دنی مک نامارا" (مت بار) می باشد که برای به دام انداختن یک جنایتکار جهانی مجبور میشود با یک سارق آثار هنری به نام "لکسی وزیری" (سوفیا پرناس) همکاری کند ...
داستان این سریال زیبا که از سال 1860 شروع می شود ، درباره شخصی به نام کلن بوهمن است. او یک سرباز سابق اتحادیه آمریکایی است که به دنبال جریان قتل همسرش می رود. او به نبراسکای غربی یعنی جایی که “جهنم متحرک” نامیده می شود می رود ، شهری که به بی عدالتی و بی قانونی مشهور است این شهر در حال ساختن راه آهن به سمت اقیانوس آرام است و وقتی قبیله ای برای نابودی خط آهن اقدام می کند، همه چیز پیچیده تر می شود...
سریالی کمدی، به سبک شرلوک هلمزی و پر از شوخی ها و دیوانگی های خنده دار که می تواند ساعت ها شما را سرگرم کند. اگر دنبال سریالی کمدی و جنایی می گردید این سریال را از دست ندهید.شاون اسپنسر که حافظه ی تصویری، غریضه ی کارآگاهی و دقت بسیار بالایی دارد بعد کمک به پلیس برای حل یک پرونده، متهم به شریک جرم بودن می شود. شاون برای این که به زندان نیفتد و راز خود را برملا نکند ادعا می کند که غیبگو است و با عالم ارواح ارتباط دارد و از این راه اطلاعات خود را به دست می آورد. شاون به همراه بهترین دوستش گاس که فروشنده ی دارو و لوازم پزشکی است، دفتر کارآگاه خصوصی غیبگوی Psych را تاسیس می کند و از آن به بعد در حل پرونده های جنایی به پلیس کمک می کند...