Anggy Umbara

بعد از اینکه نیالا به رویای خود یعنی پزشک شدن دست یافت، یک ازدواج اجباری با خانواده‌ای ثروتمند، ناگهان زندگی او را دچار هرج و مرج کامل می‌کند.

زیا، دختری جوان، برای شرکت در مراسم خاکسپاری مادرش به زادگاهش می‌رود و در آنجا به دنبال کشف رازهای پنهان خانواده‌اش، به ویژه ناپدید شدن پدرش، است.

در پی بازگشت یکی از دانش آموزان دختر به یک مدرسه شبانه روزی اسلامی، اتفاقی عجیب و غریب رخ داد که منجر به آشوب و ناآرامی در مدرسه شد.

زمانی که زبانت از گفتن باز می‌ماند، گناهان دنیا گواهانی می‌شوند که عذاب دردناک جهنم را به ارمغان می‌آورند.

راهایو پس از اینکه شاهد قطع سر پدرش توسط نینجاها در Banyuwangi '98 شده، به نقطه‌ای رسیده که برای تمرکز در نمازش با مداخلات khanzab مواجه می‌شود...

داشتن رئیسی مانند سارا باعث می شود آنگا و همکارانش ریچارد، بونی و رودی احساس کنند که تحت نظارت یک شیطان در جهنم کار می کنند...

مریم به عنوان روح در پل قدیمی یا جای دیگری ظاهر می‌شود و برای انتقام، وحشت می‌آفریند.

در آینده در سال 2036 و زمانی که اندونزی به تازگی انقلابی را پس از جنگ داخلی تجربه کرده است. سه دوست که با هم بزرگ شده‌اند، پس از مدت‌ها زمانی که هرج و مرج به‌دلیل انفجار بمب مرتبط با گذشته‌شان رخ می‌دهد، دوباره به هم می‌رسند.

Comic 8 که توسط اینترپل و گالری سرکش از اراذل تحت تعقیب قرار می گیرد، به عنوان کمدین در یک کازینو مخفیانه می رود تا یک مغز متفکر جنایتکار به نام پادشاه را پیدا کند...

وقتی هشت مرد جوان با انگیزه‌های متفاوت برای سرقت در یک سرقت بانک به هم نزدیک می‌شوند، سعی می‌کنند بفهمند که آیا این شانس است یا بخشی از یک نقشه بزرگ‌تر...

کامیک 8 که در یک بازی قمار آنلاین با سطوحی از رقبای کشنده روبه‌رو می‌شوند، برای رسیدن به هدف نهایی خود مبارزه می‌کنند...