پسری جوان که تنها ۱۵ سال سن دارد به ۱۲۰۰ سال پیش باز می گردد. جایی که به دنبال پیدا کردن تقدیر ناشناخته ی خود در زمان جنگ انسان ها و شیاطین دیده می شود و...
جهنم نام یک زندان می باشد که افرادی که کارهای شیطانی زیادی در این دنیا انجام داده اند به این مکان فرستاده می شوند . یک روز زندانیان این زندان مخوف با کمک هم از این زندان فرار می کنند و وارد دنیای واقعی می شوند ، دنیایی که ایچیگو و دوستانش در آن زندگی می کنند . پس از اینکه زندانیان پا به محل زندگی ایچیگو و دوستانش می گذارند آنها تصمیم می گیرند که با این موجودات شیطانی به نبرد بروند اما آنها درمی یابند که توان مقابله با این زندانیان قدرتمند را ندارند ، در ادامه فردی مرموز پا به این دنیا می گذارد و به کمک ایچیگو و دوستانش می رود .
نینجاها با اصل و نسب های مختلف شروع به ناپدید شدن در تمام کشورها و سرزمین ها می شوند و همه مقصر اصلی را کشور آتش میپندارند. به دستور تسوناده، کاکاشی قربانی می شود تا از جنگ با دیگر کشورها جلوگیری کند. ناروتو از با کمک دوستان برای جلوگیری از مرگ او تلاش میکند...
شیء با ارزشی (مهر پادشاه) در حین انتقال به جامعه ارواح به وسیله گروهی مرموز دزدیده شده و توشیرو هیتسوگایا، کاپیتان بخش دهم، که برای انتقال مهر انتخاب شده، با رهبر دزدان مبارزه می کند و کمی بعد ناپدید می شود. پس از این اتفاق جامعه ارواح تشخیص می دهد که هیتسوگایا توشیرو خائن است و باید دستگیر و اعدام شود. کوروساکی ایچیگو این تصمیم را نمی پذیرد و به همراه ماتسوموتو رانگیکو، کوچیکی روکیا و آبارای رنجی تصمیم میگیرند تا مغز متفکر دزد مهر را برملا کرده و هیتسوگایا را پیدا کنند تا آزاد شود. در همین هنگام، یک شیاد به دنبال مجرمان میگردد و به رازی تاریک که مرتبط با یک شینیگامی مرده می باشد، پی می برد.
در شهر کاراکورا، ارواح ناشناس ظاهر میشوند. ایچیگو و روکیا سعی میکنند با آنها مقابله کنند، اما شینیگامی مرموزی به نام سنا بیشتر آنها را از بین میبرد. سنا از پاسخ به سوالات خودداری میکند، بنابراین ایچیگو مجبور میشود او را دنبال کند تا بفهمد چه اتفاقی افتاده است.
"وان پیس" داستان یک دزد دریایی به نام "مانکی دی. لوفی" است که به دنبال بزرگترین گنج دنیا، "وان پیس"، است. این گنج توسط "گلد راجر"، پادشاه دزدان دریایی، پنهان شده است. لوفی و خدمهاش در طول سفر خود با چالشها و خطرات زیادی روبرو میشوند، اما آنها مصمم هستند تا به هدف خود برسند.
زندگي در ژاپن فئودال آسان نيست. خصوصا حالا که فضاييها آمده و همه چيز و همه جا را به تصرف خود درآوردهاند! خب البته، اوضاع بيمه و بهداشت عالي شده، اما ممنوعيت عمومي استفاده از شمشير، بسياري از ساموراييهاي شکستخورده را با تصميم سختي روبهرو ساخته که همانا انتخاب مسير زندگي آيندهشان است! اين موضوع، خصوصا در مورد افرادي از جمله گينتوکي ساکاتا صدق ميکند که به شغل درازمدت و منظمي پايبند نيستند. اين شد که گينتوکي، دنبال شغل آزاد رفته و هر کاري به او پيشنهاد شود، ميپذيرد، البته تا جايي که حقوق آن به اندازهي کافي باشد. اما ...
وقتی اژدها به دهکده ای آرام حمله می کند، این جانور نیست که ساکنان نیکولا را گیج می کند، بلکه مردی است که به کمک آنها می آید. هاگا، عضو یک تیم مخفی سلطنتی از محققان، او را با روش های عجیب و غریب خود شیفته خود می کند. ممکن است به این دلیل باشد که او یک دیباگر QA واقعی است و این دنیا یک بازی VR است! با هاگا در کنارش، نیکولا الهام گرفت تا به بیرون برود و ماهیت واقعی دنیای خود را بیاموزد.
کونوها آکیساتو تصویرگری است که عاشق دختران زیبا و بازی های بیشوجو است. رویای او تبدیل شدن به یک تصویرگر فوق العاده محبوب است، بنابراین او سخت در یک شرکت تولید بازی bishojo کار می کند، اما واقعیت این گونه نیست... با دوران طلایی بازی های شبکه های اجتماعی، شرکت کونوها به خوبی انجام می دهد، و او به عنوان یک تصویرگر فرعی کار می کند و روزهای خود را صرف نقاشی پشت شخصیت های پس زمینه تصادفی می کند. یک روز صاحب یک فروشگاه بازی به او یک بازی کلاسیک بیشجوجو می دهد. او با تمام هیجانی که در دوران طلایی بازیهای بیشوجو داشت، بسته را به سمت «دوکیوسی» باز میکند و نور درخشانی او را فرا میگیرد. کونوها سپس متوجه می شود که او فقط به گذشته سفر کرده است! او در سال 1992 به پایان می رسد! این طلوع از دوران بازی bishojo است! کونوها در شرکتی به نام الکل سافت کار می کند. آیا او میتواند به همه دختران زیبایی که همیشه میخواسته فکر کند، نقاشی بکشد و خلق کند؟! داستانی در مورد یک دختر و عشق شدید او به دختران زیبا - "اکنون، بیایید شروع کنیم!"
در هکایدو در سرزمین های دوردست شمالی ژاپن, "سوگی موتو" از جنگ بین امپراطوری های روسیه و ژاپن جون سالم به در برده . در حین جنگ به او لقب سوگی موتوی فناناپذیر رو دادن . سوگی مو به امید این که زنش رو که قبلا یک بیوه بوده و در جنگ به بیماری مبتلا شده, نجات بده به دنبال پولدار شدن ـه و به جویندگان طلا پیوسته . در حین جست و جوهاش برای طلا نقشه ی یک محموله ی مخفی طلا رو که متعلق به جنایتکارها و خلافکارهاست, پیدا میکنه . سوگی مو با همکاری یک دختر دورگه ...
تو یه زندان تو ژاپن جوتارو کوجوی ۱۷ ساله زندگی می کنه: یه آدم وحشی، مبارز و خلافکار که یه نیروی غیر قابل کنترل تسخیرش کرده! سرتاسر دنیا نیروهای شیطانی در حال بیدار شدنن: “استند”ها، موجودات وحشتناک نامرئی که به حاملاشون قدرتهای بی نظیری می دن.جوجو برای نجات مادرش باید نیروی تاریک وجودش رو مهار کنه و به مصر سفر کنه تا خون آشام صد ساله ای که دنبال خون اعضا خونواده اشه رو شکست بده. ولی این راه رو به این آسونی نمی شه رفت؛ چون دشمنان زیادی قصد دارن در مقابلش ایستادگی کنن .
بعد از سه سال غیبت، ناروتو به روستای خود باز میگردد و با دوستان قدیمی خود ملاقات میکند. اما شادی این دیدار طولی نمیکشد چون گروه شرور آکاتسوکی دست به کار شده و قصد دارند نقشههای شوم خود را عملی کنند. ناروتو و همتیمیهایش باید با آنها مبارزه کنند و تواناییهای خود را نشان دهند. در این راه، ناروتو با چالشها و تصمیمات دشواری روبرو میشود که باید با آنها کنار بیاید. هدف اصلی او همچنان پیدا کردن و نجات دادن دوست قدیمیاش، ساسوکه است.
هازوکی ریو پس از اینکه شاهد قتل پدرش در دوجوی خانوادگی بود، زندگی خود را وقف یافتن مرد مسئول میکند - ماموریتی که او را از خیابانهای یوکوسوکا، ژاپن به کلان شهر بزرگ هنگ کنگ و فراتر از آن میبرد. به زودی او متوجه خواهد شد که نیروهای عرفانی بزرگتر در حال بازی هستند و او تمرین می کند تا در تلاش برای انتقام به هنرمند رزمی نهایی تبدیل شود.
سال ها پیش قهرمانان شجاعی با قدرت های نابودی جنگیدند. در آن حین که حماسه هایشان تبدیل به افسانه شده بود، افرادی جانشین قدرت آن قهرمانان می شدند که برای صلح این جهان می جنگیدند. در یکی از روزها، «فاریا»، یکی از جانشینان هفت قهرمان پسرک معمولی به اسم «نمو» را از دست نیرو های «نابودی» نجات داد. طی آن نبارد تنگاتنگ، نمو قدرت یکی از قهرمانان را احضار می کند و به یک جانشین تبدیل می شود. با این حال، قهرمان «نمو» غریبه ای است که تاریخ او را ناشناخته می داند، به همین خاطر سفری حماسی را آغاز می کند، سفری که در آن گذشته و حال با یکدیگر برخورد می کنند...
مجموعه داستانهای علمی-تخیلیِ اِدن (Eden) تو زمان هزار سال آینده اتفاق میافته، جایی که یه شهر معروف به اسم ادن3 (Eden3) وجود داره و توسط یه سری ربات به تنهایی اداره میشه که صاحبانِ اونا مدتها پیش از صحنهی روزگار محو شدن. به صورت کاملاً اتفاقی، دو تا ربات کشاورز که مشغول انجام کارهای روزمرهشون بودن، یه دختربچه رو از حالت خوابش بیدار میکنن و نسبت به هرآنچه که دربارهی آدمیزاد به اونها گفته بود، دچار شک و تردید میشن؛ چیزایی مثل اینکه آدمها چیزی بیشتر از یه افسانهی کهنِ ممنوعه نیستن. اون دوتا ربات به صورت کاملاً مخفیانه، دختربچه رو در یک پناهگاه امن خارج از ادن بزرگ میکنن.
در آینده ای نزدیک در سال ۲۱۳۰ جنگ جهانی سوم خسارات بسیار زیادی را به جهان وارد کرد. در یک منطقه آلوده بسیار بزرگ در ژاپن به وجود آمد که بنام Blackspots معروف است. دیوارهای بلندی در کل این منطقه برای قرنطینه و جدا کردن این منطقه از سایر مناطق ساخته شد. در میان نجات یافتگانی که در این منطقه زندگی میکردند و درBlackspots رها شده اند کسانی پدیدار شدند که قدرتهایی غیر طبیعی در اختیار دارند و به آنها Needlessگفته میشودNeedlessها انسانهایی هستند که در اثر آلودگی های موجود در آن منطقه به نوعی بیماری مبتلا شده اند ( همانطور که انسانها بیان میکنند ) و قادر هستند که از قدرتهایی غیر عادی که در تصور هیچ انسانی نمیگنجد استفاده کنند. قدرتهای آنها شامل : حرکت اجسام، قدرتهایی درکنترل چهار عنصر اصلی (آتش، باد، آب، خاک)، کنترل شدت جاذبه زمین، انقباظ، رادیو اکتیو، مغناتیس و بسیاری قدرتهای دیگر. آنها را با قدرتهایی که دارندتوصیف میکنند. دیگران که از قدرت این افراد میترسند آنها را طرد کردند و آنها را Needlessنامیدند ...