میکا، پرستاری که روزها کار میکند و شبها در یک بار دخترانه میزبان است، دچار احساسات اضطراب و انزوا است. سینجی، کارگر روزمزد یک کارخانه، نیز دچار احساسات اضطراب و تنهایی است. این دو نفر با یکدیگر آشنا میشوند و به تدریج، به یکدیگر نزدیک میشوند و به هم کمک میکنند تا با احساسات خود کنار بیایند...
زمین زیر سلطح امپرلتوری Illumidus و ژاپن پس از جنگ جهانی دوم اشغال شُده .کاپیتان Harlock همراه با دوستان خود علیه ظلم و ستم شروع به مبارزه می کنند و ...
این فیلم با استفاده از چندین کلیپ از ورودی های قبلی Gamera، به نیروهای بیگانه می پردازد که تمام هیولاهایی را که گامرا با آنها روبرو شده است در یک نبرد نهایی برای خلاص کردن سیاره از آخرین امید خود می فرستند.
در یک جزیره زیبا ، "سیچی" و "مینکو" با انتقال سنگ به مناطق ساخت و ساز به وسیله قایق ، امورات زندگی خود را می گذرانند ، آن ها زندگی ساده ای دارند اما رشد سریع صنعت ادامه زندگی به این سبک را برای آن ها غیر ممکن می کنند و ...
ایکیچی اونیزوکا که قبلا رهبر گروه خلافکار بوده، به عنوان معلم یک کلاس دانشآموزان قلدر به کار گرفته میشود. البته آنها بدون هدف و برای سرگرمی این کار را نمیکنند، بلکه علل خاص خود را دارند. رئیس مدرسه به او وظیفه میدهد که به این دانشآموزان درگیر و پرخاشگر کمک کند تا به سطح بهتر و سالمتری از بزرگسالی برسند، و در عین حال به آموزش دوباره معلمان نیز یاری رساند.
ساتو آیا کارمند موقت یک شرکت است که هرچقدر هم که دستخوش فریب باشد، هرگز از کسانی که او را فریب دادهاند بد نمیگوید. در شرکتش به راحتی از او به عنوان «زن چسبنده» سوءاستفاده میشود. این زن دفتری ساده و معمولی با ایچیجو کِی آشنا میشود. او جانشین جوان یک شرکت بزرگ است و به خاطر فشار مادربزرگش، رئیس هیئت مدیره، عجله برای ازدواج دارد. سرنوشت با قسمت آنها شوخی میکند و در شرایط ناگهانی و عجیب آنها را به هم نزدیک میکند. این شروع تغییر سرنوشت آنهاست.