Kei Tomiyama

امپراتوری سحابی سیاه برای نابودی زمین شروع به کار کرده و در زمین بمب های کار گذاشته و شروع به تهدید زمین کرده یاماتو و خدمه او برای خنثی کردن این بمب ها شروع به کار کردن و...

ادامه سریال تلویزیونی «جاده نارنجی کیماگور» که پایان‌های شلوغی را در بر می‌گیرد. کیوسوکه باید با این واقعیت کنار بیاید که دوستی او، هیکارو و مادوکا در حال فروپاشی است...

پس از کشتن پسر یک سرمایه دار قدرتمند نفتی، یک قاتل بدنام مورد هدف نیروهای دولتی آمریکا و قاتلان فوق بشری قرار می گیرد...

مجموعه ای از داستان های کوتاه، ساخته شده توسط انیماتورهای مختلف با عنوان کاری "ربات"...

زمین زیر سلطح امپرلتوری Illumidus و ژاپن پس از جنگ جهانی دوم اشغال شُده .کاپیتان Harlock همراه با دوستان خود علیه ظلم و ستم شروع به مبارزه می کنند و ...

ماجراهای پسر شجاعی که در سفری مصمم برای انتقام مرگ مادرش، از سیاره‌ای به سیاره دیگر سفر می‌کند...

در سال 2201 بلاخره Yamato از جنگ ویرانگر با امپراطور Zordar و Comet Empire بازگشت.Sanada, Aihara, و Shima از بیمارستان مرخص شدند. برای ادای احترام به خدمه ی از جان گذشته به محل یادبود Okita برای ادای احترام رفتند. اونجا پسر Tokugawa ملاقات کردند Tasuke اون بهشون گفت که میخواد بعد از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه افسری بهشون ملحق بشه. فردای روز فارغ التحصیلی قایق پر از دانشجو شده بود و اونها مشغول تماشای Yamato بودند اما به دلیل برخی مشکلات ساده ای که معمولا با خدمه ی جدید پیش میاد مثل زدن سوئیچ اشتباهی حرکت Yamato به تعویق افتاد خب این میتونه برای اونها یه مرحله از آموزش های ساده خدمت در کشتی باشه.

در سال 2201 یک سال پس از نجات زمین توسط یاماتو از آلودگی رادیواکتیوی , تهدیدی جدید پدیدار شد . یاماتو برای آخرین سفرش برای نجات زمین آماده می شود . زمین تقریبا بعد از جنگ علیه گالیموس بازسازی شده و بازسازی آن به دیگر سیاره ها گسترش یافت . تا اینکه یکی از یاران یاماتو پیام عجیبی را که توسط یک ستاره ی دنباله دار حمل می شد رمز گشایی کرد . آنها قلعه فضایی خود را به حرکت درآورده و آماده جنگ می شوند

برای یک ابرانسان و هم‌کار زنش پاپوش دزدیدن دختری میلیونر را درست میکنند...

افراد مختلف، به ویژه دو فرمانده در حال ظهور، با یک درگیری عظیم فضایی مداوم بین دو کشور بین ستاره ای کنار می آیند.

نیلز هولگرسان (به انگلیسی: Nils Holgersson) پسری ۱۴ ساله و روستایی از خانواده‌ای کشاورز است. او دربرابر هم‌نوعان خود تنبل و بی‌اعتنا بود. در اوقات فراغتش از اذیت‌کردن حیوانات مزرعه‌شان لذت می‌برد. یک روز وقتی که خانواده‌اش به کلیسا رفته بودند و او را در خانهٔ تنها گذاشته بودند تا قسمت‌هایی از انجیل را حفظ کند به وسیلهٔ تور یک تومته (به انگلیسی: Tomte) را گرفت. تومته به نیلز پیشنهاد داد تا در قبال آزادی‌اش یک سکه بزرگ طلا به او بدهد ولی نیلز این پیشنهاد را قبول نکرد و تومته او را تبدیل به یک تومته کرد که باعث شد نیلز کوچک شود و بتواند با حیوانات صحبت کند. حیواناتی که از دست نیلز عصبانی بودند و از اینکه او به اندازهٔ آن‌ها شده‌است خوشحال بودند و آمادهٔ انتقام‌گرفتن از او بودند. هنگامی که این اتفاق‌ها افتاده بود، دسته‌ای از غازهای وحشی برای کوچ‌کردن در حال پرواز بر روی مزرعه خانوادهٔ نیلز بودند در همین حال یکی از غازهای مزرعه به نام مورتن تلاش می‌کرد تا به غازهای وحشی ملحق شود. نیلز تصمیم گرفت با دوست جدیدش که همستری به نام کاروت بود با پریدن بر پشت مورتن از مزرعه فرار کند و به غازهای وحشی که برای فصل تابستان در حال پرواز به لپلند بودند ملحق شود. غازهای وحشی که از ملحق شدن یک پسر و یک غاز اهلی به خودشان خوشحال نبودند سرانجام آن‌ها را قبول کردند. نیلز در این سفر با ماجراهای زیادی و شخصیت‌های مختلفی روبه‌رو شد و یاد گرفت که به دیگران کمک کند و خودخواه نباشد. او در طول سفرش فهمید که اگر ثابت کند که بهتر شده‌است ممکن است تومته او را به اندازه و حالت واقعی‌اش برگرداند…

موش کوهستان (جنگل سبز) درمورد ماجراهای یک موش خرمای کوهی امریکایی و همسر او در جنگل سبز می باشد. آنها با بسیاری از دوستان خود مانند خرگوش,سنجاب,قورباغه و ..زندگی کرده و با هم برای جلوگیری از حملات شکارچیان مختلف مانند انسان ها، راسو، و روباه که آنها را در معرض خطر قرار داده اند تلاش میکنند.