هنگامی که یک سیگنال تلفن همراه مرموز باعث می شود شهر به آخرالزمانی ترسناک تبدیل شود و هرج و مرج همه جا را فرا گیرد، یک هنرمند تمام تلاش خود را می کند تا پسر جوانش را در انگلستان پیدا کند و ..
یک نویسنده ی معروف ، که داستان های رازآلود می نویسد ، پس از اینکه گروهی به او حمله کرده و تا حد مرگ به او آسیب می رسانند ، تصمیم به انتقام سختی می گیرد و…
ویلیام بورگنز یک نویسنده ی تحسین شده است که از سه سال پیش که همسرش اریکا او را به خاطر یک مرد دیگر ترک کرده یک کلمه هم ننوشته است. در بین جاسوسی کارهای همسرش او درگیر مسائل نوجوانانه ی دخترش سامانتا و پسرش راستی است …
دیوید دریتون یک نقاش است که بهمراه پسرش بیلی در یک شهر کوچک زندگی می کند. او یکروز که مشغول کار در گالری نقاشی می باشد ناگهان طوفان مهیبی باعث شکستن یک درخت و افتادن آن بر روی پنجره استدیو می شود. دیوید با دیدن این شرایط بهمراه بیلی و همسایه شان برنت عازم مرکز شهر می شود تا از فروشگاه مرکزی مقداری مایحتاج ضروری برای مقابله با طوفان خریداری کند. در همین موقع مه عجیب و مرموزی شهر را فرا می گیرد و رفته رفته غلیظ تر می شود. دیوید و سایر افرادی که در فروشگاه هستند ناگهان با مردی با سر و وضع خونین مواجه می شوند که سراسیمه وارد فروشگاه می شود. در ادامه آنها متوجه می شوند که موجودات خطرناکی در مه وجود دارند که انسانها را مورد حمله قرار می دهند. دیوید در این شرایط می کوشد تا همه را آرام کرده و راه حلی منطقی برای این موضوع پیدا کند اما زنی به اسم کارمودی معتقد است که خداوند بخاطر گناهان آنها این بلا را بر سر آنها نازل کرده است…
مرد جوانی که برای ملاقات با مادر بیمار خود قصد دارد به خانه بازگردد سوار اتومبیل غریبه ای می شود. در میانه راه او رازی وحشتناک در مورد غریبه را متوجه می شود که می تواند حکم مرگ و زندگی برای او داشته باشد...
مورت رینی نویسنده داستانهای جنائی پر فروش و عامه پسند است. او از هنگامیکه ایمی ، همسرش به او خیانت کرده و با مرد دیگری ارتباط برقرار کرده به همراه سگش عازم کلبه ای دور افتاده در جنگل شده است. او امیدوار است تا با سرگرم کردن خود از طریق نوشتن یک ناول جنایی تازه ، از فکر خیانت همسر سابقش رهایی یابد، اما...
حکايت چهار دوست جوان که عمل قهرمانانه اي انجام مي دهند و به واسطه ي قدرت هاي خارق العاده اي که در مقابل به دست مي آورند، زندگي شان براي هميشه تغيير مي کند. سال ها بعد در حالي که براي شکار به جنگل هاي شمال امريکا رفته اند، در کولاک برفي گرفتار مي شوند که در جريانش، چيزي بسيار شوم عنان رها مي کند...
جیمی دختری است که به دنبال مادربزرگ گمشده خود است. او متوجه میشود که مادربزرگش یک جادوگر بوده و یک نیروی شیطانی را بیدار کرده است. این نیروی شیطانی میخواهد جیمی را بکشد و جیمی باید برای زنده ماندن تلاش کند...
رابرت گارفیلد مرد تنهایی است که به گذشته خویش می نگرد: زمانیکه با مادر جوانش زندگی می کرد و پدرشان که ظاهرا یک قمارباز بوده آنها را تنها گذاشته و برای آنها فقط بدهی بر جای گذاشته بوده است. او در آرزوی خرید دوچرخه به سر می برد تا اینکه سر و کله همسایه جدیدی به نام تد (هاپکینز) پیدا می شود...
«اجکوم» (هنکس) سر نگهبان بخش محکومان مرگ یک زندان ایالتی است. یکی از زندانیان، سیاه پوست تنومند و قوی هیکلی به نام «جان کافی» (دانکن) است که به اتهام قتل دو دختر بچه، به اعدام محکوم شده، در حالی که نیروی خارق العاده ی شفابخشی دارد...
در سال ۱۹۶۲، زوجی به همراه پسرشان به دری، مین نقل مکان میکنند، درست زمانی که پسری جوان ناپدید میشود. با ورود آنها، اتفاقات بسیار بدی در شهر رخ میدهد.
لوک الیس، یک نابغه ۱۲ ساله، ربوده میشود و در «مؤسسه» به هوش میآید، مرکزی پر از کودکانی که همگی به همان روشی که او به آنجا رسیده است، به آنجا رسیدهاند و همگی دارای تواناییهای غیرمعمول هستند.
این سریال استادان ترس را گرد هم می آورد - آیکون ها و ستاره هایی که این ژانر را تعریف می کنند - تا بزرگترین موضوعات آن را بررسی کنند و الهامات و مبارزات پشت پرده گذشته و حال آن را آشکار کنند. هر قسمت بازدید کنندگان را در یک بررسی ترسناک از تکامل ترس در طول دوران و تأثیر آن بر جامعه همراه می کند، همچنین دلایل اعتیاد طرفداران وفادار به ترس را نشان می دهد. این سریال شامل داستان پردازان A-list از جمله استفان کینگ، کوئنتین تارانتینو، جوردن پیل، جیسون بلوم، رابرت انگلوند، لیندا بلیر، تیپی هدرن، راب زامبی، هالی جوئل اسمنت، جک بلک، جان لاندیس و جیمی لی کورتیس و بسیاری دیگر.
یک مرد عجیب و غریب وارد روستای کوچکی می شود که قرار است به زودی تحت تاثیر یک طوفان زمستانی قرار بگیرد. وی قصد دارد در مورد موضوعی به مردم آن روستا هشدار دهد...