دختر یک نوازنده مبارز، یک ارکستر سمفونیک متشکل از دوستان بیکار خود را تشکیل می دهد و با اصرار، جذابیت و چند سوء تفاهم، می تواند لئوپولد استوکوفسکی را به رهبری آنها در کنسرتی که منجر به قرارداد رادیویی می شود، وادار کند.
« آقاى ديدز » ( كوپر ) ، مرد سادهاى اهل شهرى كوچك ، ميليونها دلار به ارث مىبرد و تصميم مىگيرد پولش را به نيازمندان ببخشد. وقتى به نيويورك مىرود ، عده اى انگل گردش را مىگيرند ، و زنى روزنامهنگار ( آرتور ) دربارهى او گزارشهايى مسخره چاپ مىكند...
« ستوان مگره گور » ( کوپر ) ، عضو نیزه داران سواره نظام بنگالى چهل و یکم ، جنگجوى با تجربه اى است و افسر مافوقش ، « سرهنگ استون » ( استندینگ ) نظامى تمام عیارى در آستانهى بازنشستگى. « سرهنگ استون » میخواهد مانع از شورش طرح ریزى شده ى هندی ها شود و براى این منظور نیروهاى انگلیسى باید مانع از به سرقت رفتن مهمات جنگى توسط امیرى محلى شوند.
این فیلم داستان زندگی "کاترین کبیر دوم" امپراطور روسیه را روایت میکند. از آنجاییکه که وی معشوق های زیادی داشته است این موضوع قدرت اورا به عنوان یک رهبر تحت تاثیر قرار داده است. کاترین کبیر فرمانده ای روشنفکر و پیشرفت طلب بود ...
«الن» ( کلبر )، دختر نازپرورده ى میلیونرى به نام «الکساندر اندروز» ( کانولى )، از ازدواج ناخواسته اى که پدرش براى او ترتیب داده میگریزد. خبرنگار کارکشته اى به نام «پیتر وارن» ( گیبل ) سر راه الن قرار میگیرد و این دو در فرار از میامى به نیویورک همراه میشوند...
"سویتلند" کشاورزی تنها است که همسر خود را از دست داده.او مصمم است تا دوباره ازدواج کند به همین دلیل از کمک پیشخدمتش "مینتا" استفاده می کند تا زنی را انتخاب کند و...