داستان حول محور خانوادهای میچرخد که مالک و گرداننده کارخانهای نساجی در زمینه تولید پشم بیشو هستند. این کارخانه در ناحیه بیشو قرار گرفته که شهر ایچینومیا در استان آیچی را در بر میگیرد. این منطقه در سطح بینالمللی به عنوان یکی از سه قطب بزرگ تولید منسوجات پشمی شهرت دارد.
هانا ایچی یک دانش آموز زرنگ در مدرسه خود است. یک روز او از خواب بیدار شده و متوجه قفل شدن در اتاق و زندانی شدن وی و همکلاسی ها می شود. حال آن ها برای زنده ماندن باید تلاش کنند...
آیوکاوا ایتسوکی یک جوان معمار موفق در یک شرکت هست اون توی دوران دانشگاهش تصادف کرده و این تصادف موجب میشه که اون از ویلچر استفاده کنه… تستوگومی کاوانا هم زن جوانی هست که در یک شرکت طراحی داخلی ساختمان کار میکند که با ایتسوکی در یک دبیرستان درس میخوانده این دیدار مجدد خاطرات دختر جوان از اینکه ایتسوکی عشق اولش در مدرسه بود را زنده میکند…