داستان حول محور خانوادهای میچرخد که مالک و گرداننده کارخانهای نساجی در زمینه تولید پشم بیشو هستند. این کارخانه در ناحیه بیشو قرار گرفته که شهر ایچینومیا در استان آیچی را در بر میگیرد. این منطقه در سطح بینالمللی به عنوان یکی از سه قطب بزرگ تولید منسوجات پشمی شهرت دارد.
در یک کشتی تفریحی مجلل عظیم در حالی که در دریا هستید، ساقی وفادار سوگورو و زنی مرموز به نام چیزورو در تلاش برای کشف یک راز قتلی که در کشتی رخ می دهد، از مسیر خود عبور می کنند.
یک دختر شهری توسط مادربزرگش به یک گروه خلافکار سپرده میشود، او پس از اینکه گروه توسط پلیس شناسایی و متلاشی میشود تصمیم میگیرد یک زندگی عادی و تحصیل را در پیش بگیرد اما دیگر نمیتواند جایگاه خود را در جامعه پیدا کند و...
در روزهای افول شوگان،"جوبی کاماتا" شمشیرزن سابق شوگان،تحت فرمانی شورشیان بیشماری را به قتل رسانده و شهرت زیادی در کیوتو بدست می آورد.پس از سقوط دولت او نقش زیادی در تعیین جانشینی بازی کرده و سپس بدون هیچ نشانه ای ناپدید می شود تا از دستگیر شدن توسط دولت جدید جلوگیری کند و...
هنگامی که یک وکیل نه چندان درخشان به چیزی برای کمک به پرونده خود نیاز دارد، مجبور است برای شهادت به یک شاهد غیر متعارف تکیه کند. آیا دادگاه با شنیدن شهادت موافقت می کند و آیا در وهله اول شاهد حضور می یابد؟...
پسر نوجوانی از خواب بیدار می شود و خود را در قطار می بیند. او به طور مبهم به یاد می آورد که در یک سفر کلاسی بود که اتفاق وحشتناکی رخ داد، و او یکی از معدود بازماندگان است...
این بار گودزیلا با موجودی بیگانه و اسرارآمیز که تبدیل به هیولایی به نام "اورگا" می شود مبارزه می کند. آنها برای مبارزه نهایی در شهر شینجوکو به هم می رسند...
در سفری برای یافتن درمانی برای نفرین تاتاریگامی (Tatarigami)، آشیتاکا (Ashitaka) خود را در میانه جنگ بین خدایان جنگل و تاتارا (Tatara) می بیند. در این ماجراجویی او با سان(San)، شاهزاده خانم مونونوکه نیز ملاقات می کند.
درست قبل از پخش زنده یک نمایش رادیویی، یک بازیگر زن تصمیم می گیرد نام شخصیت خود را تغییر دهد.که باعث میشود در زمانی که نمایشنامه به صورت زنده روی آنتن میرود، متننامه تغییرات مستمری داشته باشد...
یک معاینه پزشکی عجیب از یک زن توسط چندین پزشک و دانشمند نشان می دهد که آخرین سوژه آنها قبل از به دنیا آوردن یکی از موجودات جهش یافته ای که در بدن او قرار داده بودند، خودکشی کرده است...
ایکیچی اونیزوکا که قبلا رهبر گروه خلافکار بوده، به عنوان معلم یک کلاس دانشآموزان قلدر به کار گرفته میشود. البته آنها بدون هدف و برای سرگرمی این کار را نمیکنند، بلکه علل خاص خود را دارند. رئیس مدرسه به او وظیفه میدهد که به این دانشآموزان درگیر و پرخاشگر کمک کند تا به سطح بهتر و سالمتری از بزرگسالی برسند، و در عین حال به آموزش دوباره معلمان نیز یاری رساند.