زوجي جوان، «ري» (کيدمن) و «جان اينگرام» (نيل)، براي به فراموشي سپردن ضايعه ي مرگ نابه هنگام کودک خردسال شان، با قايقي تفريحي راهي سفري در اقيانوس مي شوند. در ميانه ي سفر، بيگانه اي جوان (زين) که در واقع روان پريشي خطرناک است، سرگردان در آب ها از آنان تقاضاي کمک مي کند و سوار قايق شان مي شود.
توپ عظیمی از موجودات خزدار از فضا به زمین آمده و به دنبال آنها گروهی از جایزه بگیران بین کهکشانی وارد شهر کوچکی میشوند. تنها مردم شهر هستند که در مقابل آنها ایستادگی میکنند…
هیل ولی، سال ۱۹۸۵٫ «مارتی مک فلای» جوان (فاکس) نزد «دکرت امت براون» (لوید)، مخترع دیوانه، می رود که می خواهد ماشین زمانی را که ساخته، آزمایش کند. ماشین زمان به کار می افتد، ولی «براون» با رگبار مسلسل چند تروریست لیبیایی کشته می شود. «مارتی» نیز با ماشین زمان فرار می کند و به ۱۹۵۵ می رود.
در طول تاریک ترین روزهای جنگ جهانی دوم، پنج سرباز آمریکایی دستور دادند که یک قلعه فرانسوی که قبلا توسط فرماندهی نازی ها اشغال شده بود را نگه دارد. ولی در آنجا ارواحی حضور دارند که …
"فیت" اعتقاد دارد دو نیمه گمشده میتوانند به هم برسند. او بر روی یک تخته، نام نیمه گمشده خود را پیدا میکند، "D-A-M-O-N B-R-A-D-L-E-Y". بعدها در یک کارناوال، یک پیشگو نیز نام "دیمون بردلی" را از گوی شیشهایاش به او میگوید و "فیت" بهطور کامل به این مسئله اعتقاد پیدا میکند...
سریالی کمدی، به سبک شرلوک هلمزی و پر از شوخی ها و دیوانگی های خنده دار که می تواند ساعت ها شما را سرگرم کند. اگر دنبال سریالی کمدی و جنایی می گردید این سریال را از دست ندهید.شاون اسپنسر که حافظه ی تصویری، غریضه ی کارآگاهی و دقت بسیار بالایی دارد بعد کمک به پلیس برای حل یک پرونده، متهم به شریک جرم بودن می شود. شاون برای این که به زندان نیفتد و راز خود را برملا نکند ادعا می کند که غیبگو است و با عالم ارواح ارتباط دارد و از این راه اطلاعات خود را به دست می آورد. شاون به همراه بهترین دوستش گاس که فروشنده ی دارو و لوازم پزشکی است، دفتر کارآگاه خصوصی غیبگوی Psych را تاسیس می کند و از آن به بعد در حل پرونده های جنایی به پلیس کمک می کند...
بتمن، رابین و بتگیرل در گاتهام اقدام به گشت زنی و مبارزه با جرم می کنند، اما در این بین "بت مایت" معتقد است کمک های زیادی از دست او برای این تیم بر می آید …