«سِر ادوارد ماترسن» (گرینجر)، بانکدار ثروتمند، «سرهنگ آلن فاکنرِ» با تجربه (برتن) را به همکاری میخواند تا «جولیوس لیمبانی» (نتشونا)، رئیسجمهور یک کشور آفریقائی را از اسارت دیکتاتوری به نام «ژنرال ندوفا» برهاند. «فاکنر» در این مأموریت، «شان فین» (مور)، «رافر جاندرز» (هریس)، همکاران قدیمیاش، «پیتر کوتزی» (کروگر)، اهل آفریقای جنوبی، وجوخهای از سربازان کار کشته مزدور را با خود همراه میکند. عملیات نجات با موفقیت انجام میشود،
ایرلند، قرن هجدهم. کنتس ثروتمند انگلیسی، «لیدی لیندون» (برنسن)، نظر مرد جوان ایرلندی، «بری» (اونیل) را به خود جلب می کند. پس از مرگ شوهر «لیدی لیندون» این دو ازدواج می کنند و «بری» به طبقه ی اشراف راه می یابد.
در ژانویه سال 1943، ارتش آلمان که از حملات متحد بالکان ترسیده است دشمنی بزرگی علیه پارتیزانهای یوگسلاوی در جنوب بوسنی آغاز می کند. تنها راه خروج برای پارتیزانها و هزاران پناهنده پلی بر روی رودخانه نرتوا است...
پس از سقوط یک هواپیمای شرکت نفت در صحرا، بازماندگان توسط یکی از مسافران که یک طراح هواپیما است که قصد دارد برای آنها یک هواپیمای قابل پرواز از لاشه هواپیما بسازد، امیدوار می شوند...
پس از کشتن کودکی در یک ماموریت روتین در ویتنام،"پیر" دچار استرس و فراموشی مقطعی می شود.بعد از بازگشت به فرانسه او مانند گیاه زندگی می کند تا اینکه با دختر جوانی که توسط پدرش در مدرسه ای شبانه روزی رها شده آشنا می شود.او که ادعا می کند پدر او میباشد و هر یکشنبه او را می بیند و...
دو پلیبوی کهنسال هر دو به دنبال یک زن جوان جذاب هستند ، اما او با ادعای اینکه قصد دارد تا شب عروسی اش بماند . هر دو مرد تصمیم می گیرند راهی برای دور زدن اعتراضات او پیدا کنند.