آنتونیو و پیرالدو، دو افسر پلیس با زندگیهای بهظاهر آرام و مشترکات فراوان، از جمله یک زن و یک دختر ناتنی، ناگهان با یک پرونده جنایی پیچیده و خطرناک روبرو میشوند که زندگی آنها را برای همیشه تغییر میدهد.
لورا سالهاست دنبال خواهرش سارا میگردد که در جنگلهای کنگو ناپدید شد. اما هیچکدام از سازمانهای دولتی و سفارتخانهها خبری از او ندارند. تا اینکه یک عکس از دهکدهای در کنگو چهرهی تار سارا را نشان میدهد. بدون هیچ تردیدی، لورا به کینشاسا سفر میکند و برای وارد شدن به قلمروی آنها آماده میشود. او همه چیز را رها میکند و بدون شک کردن به اینکه این ماجراجویی چه خطراتی برایش دارد، به سفر خود ادامه میدهد و…
«صدای بشریت» داستان زنی بنام آنجلا در ناپلِ ایتالیا در سال 1950 را روایت می کند که آخرین مکالمه اش را با مردی که عاشقش است را انجام میدهد، زیرا او میخواهد بخاطر یک زن دیگر، آنجلا را ترک کند.
اتاق هتلي در مركز شهر رم در خدمت دو زن جوان به عنوان محل قرار مي باشد كه اخيرا همديگر را شناخته اند با ماجراهايي كه بین آن دو اتفاق مي افتد مي توانند به وجود يكديگر نفوذ كرده و روح همديگر را احساس كنند...
داستان غم انگیز ۱۳ زن جوان بیگناه است که در دهه ۱۹۴۰ به اتهام ساختگی کمک به شورشیان علیه فرانکو، مورد بازجویی های سخت و حبس قرار گرفتند. علیرغم بیگناهی، این ۱۳ نفر بدون هیچ مدرکی از تخلف، اعدام شدند...
این داستان ادامه فیلم " سکوت بره ها " می باشد و در فلورانس ایتالیا پس از گذشتن یک دهه از حوادث سکوت بره ها آغاز می شود . هانیبال که یک بیمار روانی است توسط کلاریس استارلینگ که مامور FBI است در یک زندان با امنیت بسیار بالا ، ملاقات می شود . سپس او از زندان می گریزد و به امریکا باز می گردد و می کوشد تا با استارلینگ تماس بگیرد و نقشه انتقام جویی از یکی از قربانیان قدیمی اش را اجرا کند...
تورین،اواخر دهه پنجاه میلادی.دو برادر از سیسیل مهاجرت می کنند.برادر بزرگتر به سختی کار می کند تا برادر کوچکترش درس خواند و از فقر رها شود.اما او علاقه ای به مدرسه نداشته و می خواهد کار کند.پس از مدتی او مدرک خود را می گیرد اما ناگهان اتفاق بدی می افتد و...
بلافاصله پس از سقوط کمونیسم در آلبانی، دو ایتالیایی به آنجا میروند تا با ایجاد یک شرکت جعلی، پولهای سرمایهگذاری را اختلاس کنند. آنها یک زندانی سیاسی سابق را به عنوان رئیس/عامل سقوط انتخاب میکنند که معلوم میشود بیش از آنچه به نظر میرسد، شرور است.
به پلیس آنتونیو دستور داده میشود که رزتا ۱۱ ساله و برادرش لوسیانو را از میلان به پرورشگاهی در سیسیل ببرد. مادر آنها به جرم مجبور کردن رزتا به فحشا زندانی شده است. آنتونیو که تمایلی به این کار ندارد، خیلی زود یاد میگیرد که با بچهها همدردی کند.