در روزهای پایانی امپراتوری عثمانی، فکریه، بیوه جوانی که به زور با نصیت نفی افندی ازدواج کرده است، درگیر اتفاقات پرتنشی میشود. او تلاش میکند تا راز شایعاتی را که درباره خانهای که در آن زندگی میکند و میگویند در آن جادوگری میشود، فاش کند.
یک معلم جوان امیدوار است پس از چهار سال خدمت اجباری در یک روستای دورافتاده به استانبول منتقل شود، اما توسط دو دانشآموز به تماس نامناسب متهم میشود. پس از از دست دادن امید، یک همکار به او دیدگاههای جدیدی در مورد زندگی ارائه میدهد...
فاتیح زمانی که در بریتانیا کار می کرد، مقدار زیادی پول از دوستش آیهان قرض گرفت تا برای خانواده اش در ترکیه بفرستد. فاتیح از آن زمان به ترکیه بازگشته است و این بدهی هنوز پرداخت نشده است. آیهان در سفر به خانه به دیدار فاتیح و خانواده اش می رود و مؤدبانه پول را پس می خواهد اما ...