در تاریخ ۱۸ مه ۲۰۱۸، کریستین رایلی گارسیا جزء ۱۰ نفری بود که در حمله تیراندازی دبیرستان سانتا فه کشته شدند. این مستند ، تأثیر اقدامات قهرمانانه او و نبرد خانوادهاش برای بهبود در پی این از دست دادن را بررسی خواهد کرد...
برای نجات یک گروگان ، وو وی و لیو شیائو به همراه تیم ویژه به محلی که بیش از 100 گروهک در آنجا جمع می شوند نفوذ می کنند و با خشونت علیه جنایتکاران می جنگند. خیلی زود آنها در جزیره با خطراتی روبرو میشوند که...
تنها روزنامه هندی که توسط زنان دالیت اداره می شود، در یک چشم انداز خبری به هم ریخته تحت سلطه مردان ظاهر می شود. گزارشگر ارشد میرا و روزنامه نگارانش سنت ها را می شکنند و معنای قدرتمند بودن را دوباره تعریف می کنند...
این مستند یک سال در زندگی قله محبوبترین منطقه پارک ملی دریاچه دیستریکت، هلولین، که زیبایی دشتهای دریاچهای و حیات وحش را در طول فصول نشان میدهد و بینش افرادی که در کنار آن زندگی میکنند، مراقبت میکنند و به آن سفر میکنند را به تصویر میکشد...
کسانی که پت پترسون را بهتر میشناختند به مسیر نامحتمل او برای رسیدن به اوج سرگرمیهای ورزشی نگاه میکنند و اینکه چگونه او به نیروی خلاق مشهور پشت برخی از بهترین لحظات و مسابقات تاریخ WWE تبدیل شد...
سرری برنل تاریخچه مبارزات معلولان برای حقوق بشر در بریتانیا را ارائه می دهد. او همچنین داستانهای الهامبخش مبارزان پیشگام برای تغییرات اجتماعی را به اشتراک میگذارد و به چالشهایی که هنوز در آینده با آنها روبرو هستند نگاه میکند...
فیلم شامل دو داستان است. داستان اول دربارهی ناتسومه است که به یوکای کوچکی به نام میتسومی برای بیدار کردن یوکای مقدس گانتتسو کمک میکند. داستان دوم دربارهی ورود یک بازدیدکنندهی مرموز است.
فیلم درباره نه فرزند و والدینشان است که برای ۲۰ سال در وحشت طبیعت بخارست با طبیعت در هماهنگی کامل زندگی میکردند تا اینکه از آنجا بیرون رانده شدند و مجبور شدند به زندگی در شهر بزرگ سازگار شوند...
پس از یک تصادف در سال 2019، تیم مسابقه سرعت زمینی متشکل از تایلر مالینکی، کایل مالینکی، اندی کاکس و آلپ سانگورتکین بازگشت خود را در فصل بعد زیر سوال برد...
این مستند، به مناسبت سیامین سالگرد حضور مستر بین بر روی پرده، با نمایش کلیپهای قدیمی و مصاحبه با سازندگان آن، به بررسی زندگی هنری این شخصیت کمدی میپردازد.
این اثر، پرترهای است از زندگی باربارا هپوُرث، مجسمهساز برجسته، که در آن او به مرور مناظر یورکشایر (زادگاه الهامبخش خود) و همچنین آتلیه خانگیاش در سِنت آیوِز، واقع در کورنوال، میپردازد.
زمانی که ارتش بریتانیا به نظر می رسد که آماده شکست نیروهای ایتالیایی موسولینی است، هیتلر نیروهای کمکی می فرستد. ارتش آفریقا به رهبری ژنرال رومل. روباه صحرا در حال برنده شدن است تا اینکه مونتگومری، فرمانده بریتانیایی، نقشه ای برای سرکوب حریفش تنظیم می کند...
نازاره دارای یک جواهر است که ده سال پیش کشف شده است. اکنون این روستای کوچک ماهیگیری پرتغالی به عنوان میزبانی از بزرگترین موجهای جهان شناخته میشود و اسکیتبازان حرفهای جهان را به چالشی از این موجهای هیولاوی میپذیرد...
درحالی که نیمهشب مشغول قدمزنی بود صدایی اسرارآمیز توجه او را به خود جلب میکند و به سوی صدا روانه میشود. «آی اوتو»، دختری 14 ساله با دنبال کردنِ صدا یه تخممرغ پیدا میکنه. صدای موردنظر با لفظی مجابکننده خطاب به «آی» میگوید: «اگر خواهان تغییر آینده هستی، فقط کافیه همین الان تصمیم بگیری. حالا، به خودت باور داشته باش و اون تخممرغ رو بشکن.»
داستان سریال دربارهی کودکانیه که توسط والدینشون رها شدن و حالا در مسیر انتقام و بقا قدم میذارن. شخصیت اصلی، کیم آه-هیون (با بازی وون جینآه)، دختریه که بعد از بازگردانده شدن توسط خانوادهی فرزندخواندهاش، زنده میمونه و رهبری گروهی از کودکان آسیبدیده رو بهعهده میگیره
در منطقه سوچو-دونگ، ساختمان هیونگمین میزبان دفترهای حقوقی کوچکیست که در هر طبقهاش پراکنده شدهاند. در میان آنها، پنج وکیل پایهیک کار میکنند: جو-هیونگ با دیدگاهی بدبینانه و نه سال سابقه، مون-جونگ بیخیال و آسوده، سانگ-گی مستقل، چانگ-وون پرحرف، و هویی-جی تازهواردی پرانرژی. درست مثل سایر کارمندان اداری در سوچو، هر صبح با مترو سر کار میروند و از همان لحظهی ورود، ثانیهشماری برای وقت ناهار را آغاز میکنند. گاهی با هم جر و بحث میکنند و چندان مهربان نیستند، اما سر یک میز غذا میخورند و از درونیترین افکارشان حرف میزنند. لحظههای بزرگ عدالت یا غافلگیریهای دراماتیک در کار نیست؛ اما لحظههای پرتنش وجود دارند، و لحظههای شاد. با خندههای زیاد و گهگاه اشک، این روایت پنج وکیل جوان است که در فراز و نشیب زندگی نهتنها در حرفهشان، بلکه بهعنوان انسان رشد میکنند.
لی شی جون (Shin Ha-Kyun) روانپزشک مهربانیست که نسبت به کار و شغلش ، اشتیاق فراوانی داشته و برای درمان بیماران و خوشحال کردن آن ها تلاش میکند ، از طرفی هان وو جو (Jung So-Min) یک سوپراستار در حیطه موسیقیست و با عشق فراوانی که به شغلش دارد ، مدام درحال پیشرفت برای بالا بردن استعداد خود در این زمینه است و…
"گرداب"، آخرین ناحیه کاوشنشده، مجموعهای غولپیکر و هولناک از غارهای تو در تو است که گنجینههای کهن و مخلوقات رازآمیز را در دل خود جای داده است. تنها دلاورترین جویندگان نام میتوانند به ژرفای آن راه یابند و از این رو، به لقب "کاوشگران مغاک" مفتخر میگردند. در تاریکیِ اعماق گرداب، دختری به نام ریکو، ناگهان با روباتی انساننما که سیمایی پسرانه دارد، مواجه میشود. ریکو که شیفته افسونِ گرداب شده، به همراه یار نویافتهاش، به سرزمینهای بکر و ناشناخته قدم میگذارد تا پرده از اسرار نهفته آن بردارد. اما چه سرنوشتی در دل سیاهی، چشم به راهشان است؟
دو سامورایی جنگجو به نامهای موگن و جین، با دختری 15 ساله به نام فوو ملاقات میکنند. فوو جنگجویان را در یک سفر به چندین مکان مختلف ژاپن برای یافتن ساموراییای که بوی آفتابگردان میدهد، رهبری میکند. این سه شخصیت منحصربهفرد نمی دانند که سرنوشت آنها را به کجا خواهد برد.
داستان این انیمه کمدی رمانتیک با چاشنی جسارت، حول محور ایتا (Eita)، دانشآموز دبیرستانی گوشهگیر و شیفته رباتهای مکا میچرخد که عاشق ماکینا (Makina)، محبوبترین دختر مدرسه است. وقتی ایتا ماکینا را جلوی در خانهاش میبیند، دستپاچه میشود، بهویژه وقتی ماکینا رازش را فاش میکند: او یک ربات است و از ایتا میخواهد مخفیانه تعمیرش کند. ماکینا فوراً سعی میکند به ایتا نزدیک شود، اما ایتا باید هم خودش را کنترل کند و هم راز ماکینا را پنهان نگه دارد.
گرچه برای خوشمشربی و دستاوردهای علمیش مورد تحسین قرار میگرفت، دانشآموز دبیرستانی کیوکو هوری وجه دیگهای از خودش رو پنهان میکرد. با والدینی که اغلب برای کار از خونه دورن، هوری مجبوره از برادر کوچکترش مراقبت کنه و کارای خونه رو انجام بده، براش هیچ فرصتی برای معاشرت جدا از مدرسه باقی نذاشته بودن. در همون حال، ایزومی میامورا به عنوان یه اوتاکوی عینکی متفکر دیده میشه، هرچند در واقعیت اون یه آدم مهربونه که توی درس خوندن بیعرضه است. به علاوه اون نه تا پرسینگ مخفی پشت موهای بلندش و یه تتو در امتداد کمر و شونه چپش داره. خیلی اتفاقی، هوری و میامورا به همدیگه برخورد کردن...
خاور دور، ۲۰۷۱. قلمرو خدایان دیوانه. در اوایل دهه ۲۰۵۰، سلولهای ناشناختهای به نام «سلولهای اراکل» شروع به مصرف بیکنترل همه زندگی روی زمین میکنند. اشتهای بیحد و حصر و توانایی سازگاری شگفتانگیز آنها ابتدا ترس، سپس تحسین و در نهایت نام «اراگامی» را به آنها میدهد. در برابر یک دشمن کاملاً مقاوم در برابر سلاحهای معمولی، تمدن شهری فروپاشیده و هر روز بشریت بیشتر و بیشتر به سوی انقراض سوق داده میشود. یک پرتو امید تنها برای بشریت باقی مانده است. پس از توسعه «خدایان آرک» - سلاحهای زنده که سلولهای اراکل را در خود جای دادهاند - حاملان آنها به یک نیروی نخبه سازماندهی میشوند. در یک جهان که توسط خدایان دیوانه ویران شده است، این «خورندگان خدا» یک جنگ ناامیدانه را انجام میدهند…
یست و شش سال پیش دانش آموزی به نام میساکی در یک کلاس سال سوم راهنمایی درس میخواند. او شاگردی ممتاز بود و در ورزش هم خوب بود. همچنین گیرایی و جذابیتش او را در بین همکلاسی هایش محبوب ساخته بود. وقتی او به طوری ناگهانی میمیرد، همکلاسی های او تصمیم میگیرند که تا هنگام فارق التحصیل شدن طوری به رفتارشان ادامه بدهند که انگار او هنوز زنده است. سپس، در بهار سال ۱۹۹۸، پسری به نام ساکاکیبارا کویچی به آن کلاس منتقل میشود، و جو ترسناک آنجا باعث براگیخته شدن شکش میشود. مخصوصا به دختری زیبا و گوشه گیر به نام مـِی میساکی که چشم بندی برچشم خود دارد و همیشه درحال نقاشی است. چیزی طول نکشید که کلاس ۳-۳ درگیر اتفاقاتی شد که…
آنها در رویایی به سر میبرند! رویای روزی که در آسمان بزرگ پر میگشایند. در آیندهای دور وقتیکه خشکیها ازبین رفتهاند، آدمی در شهر متحرکی به نام "پِلَنتِیشن" سکنا گزیده و خلبان(پایلوت)هایی در قسمتی از آن به نام "میستیلتین" یا "قفس پرنده" بوجود آوردهاند. بچههایی که در این قفس گیر افتادهاند، هیچگاه رنگ آسمان نمیبینند و مجبور هستند برای ارتقای خود مبارزاتی بوسیلهی رباتهایی جنگی به نام FranXX با موجوداتی عجیب به نام "کیوریو" (دایناسور) انجام دهند. این مبارزهها ضامن حیات این بچهها خواهد بود. پسرک قصهی ما "هیرو" که با لقب "کد016" شناخته میشود دارای مشکلاتی هست که موجب نادیده گرفته شدن او میشود، به همین خاطر وجودش غیرضروری شمرده میشود. چرا که عدم توانایی در راندن "فرانکس" مساوی با از دست دادن موجودیت است. اما دست روزگار دخترکی مرموز به نام "زیرو تو" (02) را که دو شاخ بر سر دارد را در سر راه او قرار میدهد.
وادا (Wada) رو ببین، که حسابی یجوریه که انگار نمیشه بهش نزدیک شد، و یاماموتو (Yamamoto) که قیافهش همه رو میترسونه. این دوتا که تو دو تا دبیرستان مختلفن، تقریباً هر روز تو فودکورت یه پاساژ همدیگه رو میبینن. یه لحظه خودتو ببر تو بعدازظهرای ریلکسشون که با هم دربارهی خوب و بد زندگی تو دبیرستان حرف میزنن.
داستان سریال امپراتوری (Kingdom) در مورد ولیعهد جوانی (جو جی هون) است که به مأموریت دشواری فرستاده میشود تا رازهای پیرامون یک بیماری مرگبار را کشف کند؛ طاعونی که باعث میشود مردم بعد از مرگ به شکل زامبی به حیات بازگردند و به شکار انسانها بپردازند. در این میان پدرش هم به دلایلی ناپدید شده است و او به دنبال پیدا کردن سرنخی از پدر خود میگردد و در عین حال باید با دسیسهای که برای او چیده شده و تهمت خیانتی که به او زده شده است هم مقابله کند...
کیم هی این در فقر بزرگ شد و در ازای سکوتش در قتلی که شاهد آن بود، به او فرصتی برای تحصیل در دبیرستان بینالمللی چئونگدام پیشنهاد میشود. دبیرستان بین المللی چئونگدام یک معمای قتل است که رقابت ج نا با کیم هی این را دنبال می کند، زیرا آنها در جنگ روانی در برابر یکدیگر قرار می گیرند.
این مجموعه بیش از هشت قسمت مستقل , عشق را در بسیاری از اشکال خود – از جمله روابط احساسی , خانوادگی و… که بر اساس داستان های عاشقانه روزنامه نیویورک تایمز ساخته شده است.
موضوع این سریال زیبا مربوط به زمان حکومت اخرین پادشاه گوگوریو می باشد.در این دوره کشور هایی مانند تانگ و شیلا، گوگوریو را سوژه ی حمله قرار داده و لشکرکشی آن ها همیشه از قلعه مرزی به نام آنسی شروع میشود که به دلیل کوهستانی بودن آن منطقه و رهبری فرد لایقی به نام یانگ مانچون این قلعه همیشه برای گوگوریو پیروزی می اورد .در اولین حمله ی تانگ به گوگوریو،در این قلعه پسری به دنیا می اید که به گفته ی ستاره شناسان در اینده امپراطور خواهد شد و این شایعه دهن به دهن به پایتخت و به گوش وزیر جنگ میرسد...
خط اس (S Line) یه خط قرمز نامرئیه که تو رو به پارتنر جنسیت وصل میکنه. یه دختر که میتونه این خطهای اس رو ببینه، با اومدن عینکهایی که این خطها رو نشون میدن، وسط یه هرجومرج بزرگ گیر میافته. وقتی آدمای عینکبهدست از طمع دیوونه میشن، اون با یه کارآگاه (Detective) تیم میشه تا جلوی این بحران رو بگیرن و بفهمن کی پشت این ماجراست.
«Trigger» داستانی نفسگیر از شهریست که ناگهان با موجی از خشونت مسلحانه روبهرو میشود. در حالی که امنیت عمومی در خطر است، یک پلیس با گذشتهای پرزخم و مردی مرموز با اهداف پنهان، وارد مسیری پرتنش میشوند تا از وقوع فاجعهای بزرگتر جلوگیری کنند. این سریال با فضایی تاریک و پرتعلیق، به بررسی انتخابهای انسانی در مواجهه با قدرت و خشونت میپردازد.
یک دختر جوان عاشق رمانهای تاریخی، ناگهان خودش را درون دنیای یکی از همین رمانها مییابد—در نقش شخصیت فرعی و ثروتمندی به نام «چا سونچک». قرار است فقط تماشاگر باشد، اما با یک اشتباه در شب جشن، داستانی را که قرار بود عاشقانهای باشکوه باشد کاملاً تغییر میدهد. حالا شاهزاده سرد و مرموز «یی بئون» به جای عاشق شدن به شخصیت اصلی، دلباختهی او میشود. با تغییر سرنوشتها، قهرمان داستان باید انتخاب کند: بازگرداندن همهچیز به مسیر اصلی یا پذیرش نقش جدید خود در این دنیای تازه...