داستان فیلم درباره دو دوست میباشد که زندگی خسته کننده ای دارند ، به همین دلیل تصمیم میگیرند تا کارهای بزرگی را انجام دهند و تغییراتی را در زندگی خود ایجاد کنند که ...
سینا چند ماه بیشتر برای قبولی در کنکور فرصت ندارد. از یک سو بنیاد متزلزل خانوادگی و از سوی دیگر آشنایی او با یک جوان خیابانی عاشق موسیقی ماجراهایی را برای او رقم میزند.
این مستند بسیار زیبا و تماشایی نحوه تمرینات و تست های آمادگی جسمانی و بیوگرافی این ستاره بسیار محبوب را به نمایش گذاشته و دوست داران فوتبال با دیدن این مستند بسیار زیبا به نحوه استعداد فوق العاده این ستاره پرتغالی آگاهی پیدا میکنند...
پدر و مادری که سه فرزندشان شهید شده اند، تصمیم می گیرند تا تنها پسر جانباز خود را از آسایشگاه به خانه منتقل کنند. خبر آمدن یک میهمان گرانقدر، کارهای زمین مانده و دلشوره پذیرایی دغدغه های پیش روی آن هاست …
سامان که پنج سال پناهنده سیاسی بوده، به کشور برمی گردد. تبسم که پیش از سفر سامان، نامزد او بوده به استقبالش میآید و به میگوید دیگر ادامه رابطه آنها ممکن نیست و…
هر دانشگاهی چند داستان بلند مرموز از گذشته دارد که دانشجویان قبل از فارغ التحصیلی می میرند. کسی میخواهد کلاسی برای کمک به ارواح در فارغالتحصیل شدن کالج ایجاد کند. آنها باید از چه وحشت و هیاهویی عبور کنند؟
داستان در مورد یک مرد قمارباز است که بعد از اینکه ارث پدریش را در این راه به هدر میدهد ، با فاحــشه ای دوست و آشنا میشود که در پیدا کردن دخترش به او کمک کرده است..
در يک رستوران خانوادگي در هوکايدو که در منطقه شمالي ژاپن واقع شده، دانش آموز دبيرستاني شانزده ساله اي بنام تاکاناشي سوتا به صورت نيمه وقت کار ميکند، ساير همکارانش در رستوران هر کدام به نوعي عجيب هستند: تانه شيما پاپورا، دختر دانش آموز دبيرستاني است که يکسال از سوتا بزرگتر است ولي با اين حال به نظر ميرسد که دانش آموز ابتدایی يا سال اول دبيرستان است و شيرا فوجي کيوکو که جواني بيست و هشت ساله و مدير يک فروشگاه بوده ولي در عين حال از انجام هيچ کاري روي گردان نيست. تاکاناشي سوتا در رستوران فاميلي به نام واگاناريا که توسط شيرا فوجي کيوکو اداره ميشود کار ميکند، مديري که بيش از آنکه به فکر مشتريان رستورانش باشد به رفاه حال کارکنانش توجه نشان ميدهد. سوتا به همراه مدير رستوران و ساير همکارانش در تلاش است که متفاوت و فوق العاده جلوه کند: تانه شيماي محبوب به بيماری ترس از ارتفاع و ماهيرو اينامي به ترس از مردان مبتلا مي باشد، يوشيو تودروکي سر آشپز رستوران است که درگير يک موضوع عشقي با هيرومي شوما شده است که او هم به نوبه خود به بيماري شايعه پراکني گرفتار است. و تمامی این کارکتر ها دور هم جمع شده اند تا یک انیمه کمدی زیبا را به شما تقدیم کنند ...
رِن گوانگ ژی یه دانش آموز تنبل و از خودراضیه که به نظر میاد زندگیه توپی داره ! علاوه بر اون ورزشکار خیلی توانایی تو رشته ی هاکی روی یخه ! ولی درحقیقت ، زندگیِ تنهاییش ، یخ و بدون هیچ اشتیاق و تحرکی و خنده ایه یه دختره تو بچگی یتیم شده ،ولی هیچوقت اجازه نداده گذشته ش ، تأثیری روش بذاره و با یه اراده و موقعیت عالی زندگی میکنه ! یه شرط بندیِ ساده اونا رو با هم همراه میکنه حالا تراژدیِ بزرگ از اونجا شروع میشه که گوانگ ژی مجبوره یه عمل جراحی مغز سخت رو انجام بده که بعد از انجامش قسمتی از حافظه ش رو از دست میده !
هونگ نا ری به عنوان یک مهماندار هواپیما مشعول به کار هست، او مادرش رو سه سال پیش از دست داده و هیچ خانواده نزدیک دیگه ای هم نداره. یه روز وقتی برای سالگرد مادرش به شهرشون برمیگرده بالای قبر مادرش یه مرد جوون رو میبینه که خودش رو به عنوان پدر اون معرفی میکنه .
در سال ۱۹۳۹ امپراطوری Germania حمله ای ناگهانی را بر علیه کشور های همسایه ی خود آغاز کرد. این حمله تمام اروپا را در آستانه ی نابودی قرار داد، و آن دوره را در طوفانی از جنگ و نابودی فرو برد. سپس در سال ۱۹۴۰ چشم Germania به کشوری به نام Elystadt افتاد، قلمروی کوچک با مناظر دیدنی و رودخانه های بسیار زیبا در رشته کوه های Alp.داستان بر روی شخصیتی به نام Izetta متمرکز است که بازمانده ای از نسل جادوگرهاست که قدرت های جادوییش، از نسلی به نسل دیگر منتقل شده و به او رسیده اند.او میتواند قدرت خود را بر روی هر چیزی که لمس میکند اعمال کند و آن را به سلطه ی خود درآورد. Izett از بچگی همراه با مادربزرگ خود در اروپا سفر میکرده و از شهری به شهر دیگر میرفته تا قدرت های خود را از دیگران پنهان نماید.
در یک شب طوفانی دو پسر با هم رو به رو شدند ، تسوکوشی که توی هیچ چیزی هیچ استعدادی نداره و جین که یک نابغه فوتباله ، اون شب بود که جین دست تسوکوشی رو می گیره و به جهان فوتبال می کشونه تا بالا ببره.
داستانی واقعی درباره یک گروه مبارز از مردان جوان - سام آدامز، جان آدامز، پل ریور، جان هنکاک و دکتر جوزف وارن - به عنوان همدست در پنهان تلاش میکنن برای تغییر مسیر تاریخ و آمریکا ...
این مستند دارای 11 اپیزود (قسمت) می باشد. در اولین اپیزود یک دید عمومی درباره مناطقی که در 10 اپیزود بعدی قرار است به آنها پرداخته شود، داده می شود. درهر کدام از 10 اپیزود بعدی به بررسی یکی از بوم های طبیعی روی زمین و جانورانی که در آن ناحیه زندگی می کنند، می پردازد. در این مستند رفتارهایی از حیوانات که تا پیش از این دیده نشده بود به تصویر کشیده شده است، مانند: تعقیب گوزن توسط گرگ ها از بالا، بچه خرس های گریزلی که برای اولین بار از غار بیرون می آیند، حمله ناگهانی صدها شمشیرماهی و …
کایی سِرینامی یک سال دومی دبیرستانی و مشتاق به موسسه کاوشگران یائویی که مخفیانه دوستانش ، ایگاراشی و ناناشیما رو با کشتی حمل میکنه . مرگ شخصیت انیمه ی مورد علاقه ی او باعث شد که پریشان شود و وزن خود را به سرعت از دست بدهد . حالا که سِرینامی به یک دختر جذاب برای همکلاسی هایش تبدیل شده ، اِسنارکی اوهایی او یعنی شینومیا ، و سنپای او یعنی ماتسانی ، چگونه باید با آن ها مقابله کند…
داستان این مینی سریال از قرار می باشد که 10 غریبه توسط یک میزبان مرموز و ناشناس به جزیره ای جدا از شهر دعوت می شوند که در آنجا یکی پس از دیگری کُشته می شوند. اما آیا یکی از آنها قاتل است یا ماجرا چیز دیگریست؟
این سریال اسپینآف سریال Doctor Who محسوب می شود. مدرسه Coal Hill یکی از مکان های بخصوص Doctor Who از اولین قسمت بوده است. اما حالا نگاه دقیق تری به این مدرسه داریم و ماجراهای روزانهی دانش آموزان آنجا را دنبال میکنیم، دانش آموزانی که از زمان و فضا، برای مقابله با نفوذها استفاده میکنند...
این مینی سریال شما را با یک باستان شناس طرد شده و بی پول یعنی Howard Carter آشنا میکند، کسی که آرامگاه پسر پادشاه، Tutankhamun ( توت عانخ آمون ) را کشف کرد.
باغ مظفر داستان تنها میراث به جا مانده ازخان قلی خان، خان بزرگ منطقهٔ قلهک و تهران بزرگ است. عمارت دوتکهای که در یک طرف آن مظفر مظفر زرگنده ملقب به مظفرخان به همراه خانواده و خدم و حشم و در طرف دیگر منصور مظفر زرگنده به همراه همسر جوان خود شیدا زندگی میکنند…
هدیه، دنیای است که توسط کریستالی درخشان به اسم gifdium دربرگرفته شده است. Sougo Amagi پسری که در شهر باغ نیلی زندگی میکند و از راه فروش کریستان درآمد زندگی خود را بدست می آورد. یک روز سرگرم بدست آوردن نوعی کریستال نادر بود که درگیر دعوای بین دوستانش Kaon, Roman و Otto میشود و به عمق معدن سقوط میکند. و در آنجا دریاچه ای زیرزمینی پیدا می کند آن هم با حضور دختری با چشم های قرمز و موهای آبی، او کیست؟ در اینجا چه کار میکند؟ آیا این اتفاق دری به سوی ماجراجویی تازه باز می کند؟؟!؟