این مستند که تهیه آن 5 سال به طول انجامیده روند بهبودی و پیشرفت تعدادی جانباز بازمانده از جنگ که از اختلالات روانی و استرس پس از جنگ رنج می برند، را به تصویر میکشد...
فیلم مستندی درباره سه کودک در ایالات متحده که در برنامههایی مشابه "ال سیستم" ونزوئلا شرکت میکنند. این برنامه ارکستر جوانان به دنبال ایجاد دگرگونی اجتماعی برای کودکان محروم است. یکی از این کودکان، راون، استعداد ویژهای در نواختن ویولن دارد، اما گاهی روحیه پرانرژیاش مشکلساز میشود
مستندی که آسیبهای مشخصی را که مالیات بر درآمد و IRS بر آزادیها، مشاغل، خانوادهها و سازمانهای مذهبی، خیریه و مدنی وارد کردهاند را روشن میکند، در حالی که یک دستور کار سیاسی برخلاف میراث آمریکا را تقویت میکند...
همه فرض میکردند که "اِی اند اِم" تگزاس "دانشگاه مرکزی تگزاس" در حد متوسط است. هنگامی که اّگیِس به "اِس ایی سی" (کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا یک نهاد فدرال در ایالات متحده آمریکا است) راه یافت تعداد کمی از آنها می دانستند که سخت ترین موانع را پشت سر قرار داده. در مصاحبه های اختصاصی "اِس ایی سی رِدی" داستان های پشت صحنه را تعریف می کند که چگونه تصمیم گیری و تعیین کردن ها یشان شکل می گیرد.
این مستند مخاطبان را در مورد معنای لاتین تبار بودن در ایالات متحده از طریق دیدگاه گروهی متنوع از الگوهای نقش اسپانیایی که داستان های شخصی آنها مستقیماً در جلوی دوربین گفته می شود، روشن می کند...
Translation is too long to be saved
The Darkside وارویک تورنتون از یک فراخوان ملی برای داستانهای ارواح بومی ساخته شده است. تورنتون که توسط استرالیاییهای سیاه و سفید ارسال شده بود، بیش از 150 داستان را به 13 داستان تبدیل کرد تا این فیلم را بسازد...
در این مستند به بررسی و صحبت با عوامل سازندگان بازی Football Manager پرداخته می شود و هم چنین به چراهایی درباره ی این که چرا این بازی محبوب ترین بازی مربی گری فوتبال در دنیا شناخته شده است پاسخ داده می شود و …
نوجوان 13 ساله ای به نام بمانی، به دلیل تنهایی و عقده هایی که برایش بوجود آماده به جوانان ناباب بزرگتر از خودش پناه میبرد و این امر باعث تغییر و تحول در بمانی میشود. دست آخر او به همه کس و همه چیز بی اهمیت میشود…
چاندرو، مردی بیکار، پس از مخالفت پدر دوست دخترش با رابطه آنها، قول می دهد که شغلی پیدا کند. خوشحالی او از یافتن شغل زمانی پایان می یابد که به دلیل حمل مواد مخدر دستگیر می شود...
صبح روز پنجمین سالگرد ازدواج نیک دون (با بازی بن افلک) و ایمی (با بازی رزاماند پایک)، نیک متوجه میشود همسرش ناپدید شدهاست. در قیل و قالهای رسانهای در مورد گم شدن ایمی، شک و تردیدهایی پدید میآید مبنی بر اینکه خود نیک دون همسرش را به قتل رساندهاست. ازدواج نیک و ایمی ازدواج موفقی نبوده و آنها زندگی مشترک از هم پاشیدهای دارند. هر دوی آنها در دورهٔ رکود اقتصادی کارشان را از دست دادهاند و مجبور شدهاند از شهر نیویورک به شهر کوچکی در میسوری، زادگاه نیک، بیایند. شهری که در آن نیک به تنبلی و افسردگی دچار شدهاست.
سریال درباره ی اتفاق ها و زندگی افراد پشت صحنه ی کمپانی های سرگرمی است که برنامه های مختلفی را کارگردانی می کنند، Gong hyo jin و Cha tae hyun در نقش تولید کننده و کارگردان های با سابقه هستند و IU، یک خواننده ی معروف، خواهد بود...
کارآگاه کانگ دونگ سو(Rain) به کمک لی سون بین(Yoo Shi hyun) کسی که میتواند ۳ روز آینده را ببیند و آن را را طرح و نقاشی کند؛ تلاش میکنند قاتل را به چنگ آورند…
داستان درباره دختری زیبا و جسور که در خانواده ثروتمندش همراه با پدرو برادرش و نامادری و دخترش زندگی می کنه همه چیز خوب پیش می ره تا اینکه پدر ورشکسته می شه و یک سانحه پیش می یاد و پدرش فوت می کنه درحالی که پدر زنده است و مراسم تدفین خود را هم می بیند اما نامادری مکار همه ارث را بالا می کشه و دختر و برادرش را از خانه بیرون می کنه و دختر بیچاره تن به هر کاری می ده تا خرج خودش و برادرش دربیاره در این بین پسری عاشق دختر می شه...
نام سهو یه مرد مجرده خواسته که ازدواج نکنه و خونه داره و وام هنگفتی برداشته حالا تا خرخره تو قرضه. یون جی هو یه زن مجرده خونه نداره و کاراییکه میکنه بقیه بهش غبطه میخورن به خاطر دست تنگیش هنوز ازدواج نکرده . یون جیهو تو خونه نام سیهو زندگی میکنه . حالا اونا همخونه شدن ، از حالا به بعد چه اتفاقات قراره بیوفته …
سریال درمورد یک پادشاه که مردمش همه جوره او را قبول دارند و فکر میکنند که اون بهترین فرد برای اداره کشور است اما حقیقت متفاوت است او از کارهای دربار خسته شده و اینکه پدرش را در زمان طفولیت جلوی چشمش در قصر به قتل رسانده اند همین باعث میشود که امن ترین جا همزمان برای او ناامنترین مکان هم باشد روزی در دنیای او دریچه ای باز میشه که میشه از طریق این دریچه به یک دنیای موازی راه یافت این دنیا در حقیقت همان کشور است اما در زمان فعلی در این بین شیطان به او وعده زنگی در دنیای دیجیتال و مدرن و پر از راحتی را میدهد تا با او همکاری کند
این داستان درباره جنگ بین دو قبیله آتش و یخ است و طبق افسانه ها این دو قبیله ضد هم هستند و باهم دشمنی دارند. این سریال به عشق میان کاسو (شاهزاده قبیله یخ ) و لی لو( ویکتوریا ) می پردازد. پادشاه آتش قصد دارد ۳ قلمرو پادشاهی را تحت سلطه خود در بیاورد و در این راستا قتل های زیادی را مرتکب میشود. این سریال فانتزی بسیار جالبی را به ارمغان می آورد.
در آینده ای نزدیک در سال ۲۱۳۰ جنگ جهانی سوم خسارات بسیار زیادی را به جهان وارد کرد. در یک منطقه آلوده بسیار بزرگ در ژاپن به وجود آمد که بنام Blackspots معروف است. دیوارهای بلندی در کل این منطقه برای قرنطینه و جدا کردن این منطقه از سایر مناطق ساخته شد. در میان نجات یافتگانی که در این منطقه زندگی میکردند و درBlackspots رها شده اند کسانی پدیدار شدند که قدرتهایی غیر طبیعی در اختیار دارند و به آنها Needlessگفته میشودNeedlessها انسانهایی هستند که در اثر آلودگی های موجود در آن منطقه به نوعی بیماری مبتلا شده اند ( همانطور که انسانها بیان میکنند ) و قادر هستند که از قدرتهایی غیر عادی که در تصور هیچ انسانی نمیگنجد استفاده کنند. قدرتهای آنها شامل : حرکت اجسام، قدرتهایی درکنترل چهار عنصر اصلی (آتش، باد، آب، خاک)، کنترل شدت جاذبه زمین، انقباظ، رادیو اکتیو، مغناتیس و بسیاری قدرتهای دیگر. آنها را با قدرتهایی که دارندتوصیف میکنند. دیگران که از قدرت این افراد میترسند آنها را طرد کردند و آنها را Needlessنامیدند ...
در دهه 1980 ، زندگی یک زن و دو مرد به پایان رسید و حال با تناسخ به زندگی مجدد رسیده اند ، گانگ جی چئول (Chang Ki-Yong) که اکنون دانشجوی دانشکده پزشکیست و از این واقعیتی که قبلا پدرش یک شیطان پرست بود دوری میکند و دوست ندارد عاقبتش همانند پدرش شود ، از طرفی جانگ ها یون (Jin Se-Yun) که در گذشته صاحب یک کتابفروشی بود ، حال مربی باستان شناسیست و از بیماری قلبی رنج میبرد ، نامزد او چا هیونگ بین (Lee Soo-Hyuk) که قبلا کاراگاه بود اکنون دادستان بخش جناییست . این سه فرد که در گذشته با هم در ارتباط بودند ، حال هم مجددا درگیر ماجرای یکدیگر میشوند و…
درسال ۱۹۸۶ پاک گوانگ هو به عنوان یه کارگاه عالی و مشتاق کارش هست ، زندگیش زمانی که دنبال سرنخی درمورد قتل سریالیه تغییر میکنه و بعدش از یه پورتال زمانی عبور میکنه که میرسه به سئول امروزی.اون شریک جدید شرکت کیم سان جائه رو ملاقات میکنه، یه کارگاه نخبه که کمی عجیب غریب میزنه، این دو کاراگاه با کمک استاد روانشناسی شین جائه راه حل هارو پیدا میکنند
ته گونگ شیل(گونگ هیون جین) بعد از حادثه ای که براش پیش میاد، قادر به دیدن ارواح میشه. او همواره از این ارواح ترسناک در حال فراره و آرامش نداره و پیش چشم بقیه مردم یه دیوونه بنظر میاد تا اینکه اتفاقی ارباب جونگ وون(سو جی ساب) رو میبینه کسی که گذشته بدی داشته و در حال حاظر فقط به پول اهمیت میده …
Sado Tarou از مازوخیسم جنسی ( لذت بردن از درد ) رنج میبرد. او زمانیکه توسط یک دختر کتک میخورد احساس لذت جنسی میکند. او احساس میکند که با این وضعیت هیچوقت نمیتواند یک رابطه معمولی داشته باشد و تصمیم میگیرد که برای درمان مشکلش از انجمن داوطلبان دیدار کند، مکانی که آرزوهای دانش آموزان را برآورده میکند. در آن انجمن او Isurugi Mio را میبیند دختری که فکر میکند خدا است و Yuuno Arashiko دختری که چند سال پیش باعث بروز این مشکل در او شده بود.
هانازونو هیکاری کاراکتر اصلی داستانه که همیشه به تاکیشیما شکست می خوره. هیکاری، به کِی به عنوان یه رقیب و تاحدودی هم یه دوست نگاه میکنه. کِی عاشق هیکاریه و همه اینو میدونن ولی خودش متوجه این موضوع نمیشه! وقتی اونا ۶ ساله بودن پدرهاشون به همدیگه معرفیشون کردن. هیکاری به خودش مغرور بود که بهترین کشتی گیره ولی تو اولین کشتی به کِی شکست می خوره. هیکاری قسم می خوره کِی رو تو مدرسه شکست بده و به همین خاطر تو همون مدرسه ی کِی ثبت نام میکنه. حالا اون در هاکوسن حضور داره. مدرسه ی نابغه ها که مخارجش برای پدرِ نجارش خیلی زیاد تموم میشه.
سریال در مورد عشق بین یک فرد 40 ساله و فردی ۲۰ ساله است. او هی وون(Kim Hee ae) مدیر برنامه ریزی شرکت هنری سئوهان است و دارای روابط عمومی بی نظیری است. او عاشق نابغه پیانو لی سون جه (Yoo Ah in) می شود…
50 سال از زمان شروع سفر بشریت به مرزهای جدید گذشته: مریخ. الان دوره ایه که بیشتر فرهنگ توسط هوش مصنوعی ارائه میشه و مردم راضین که غیر فعال باشن. یه دختری هست. به زور زندگیش رو توی متروپلیس شهر آلبا میگذرونه و حین این که پاره وقت کار میکنه سعی داره موزیسین بشه. همیشه حس میکرده یچیزی کمه. اسم کارول ـه. یه دختری هست. توی یه خانواده مرفه توی شهر هرسچل متولد شده و رویاشه که موزیسین بشه، ولی هیچکس اطرافش درکش نمیکنه. اون حس میکنه که تنهاترین آدم دنیاست. اسمش تیوزدی ـه. اونا میخوان آهنگ بسازن. با هم حس میکنن که شانسشو دارن. دو تاشون شاید فقط بتونن یه موج کوچیک بسازن ولی کم کم به یه چیز بزرگتر تبدیل میشه.
سیتو مو دختر جوان و باهوشیه که نزدیک فارغ التحصیلیشه او در مورد آینده اش هیچ هدف و برنامه ای نداره، همیشه همه تلاشش رو میکنه اما باز هم نمیتونه برای آینده تصمیمی بگیره. روزهای معمولی زندگیش با ظاهر شدن یه نابغه فیزیک به نام “گوو یی” تغییر میکنه، اونها دائما و تصادفا به هم بر میخورن بدون اینکه بدونن دارن تو قلب هم راه پیدا میکنن… اتفاقات داستان ما از همینجا شروع میشه
در کریسمس سال ۱۸۶۱ چهار خواهر بنامهای مگ ، جو ، ایمی و بث برای مراسم شب عید کریسمس آماده میشوند ولی بدون پدرشان و بدون هدایای شب کریسمس. در ادامه یک همسایه جدید به خانه کناری آنها منتقل میشود و خواهران با لورا دختر همسایه و معلمش جان بروک دوست میشوند و…
داستان سریال درباره فیروزه و آیاز، دو آدم خوش قلب که بار سنگین زندگی را به دوش میکشند. پدرش تو کار ساختمان سازیه و به خاطر حادثه سقوط آسانسور باعث کشته شدن 13 نفر میشه و به همین دلیل محکوم میشه و...
در دوران بلوغ، برخی از پسران و دختران دارای توانایی های ماوراءالطبیعه هستند. یو اوتوساکا یکی از این افراد است و از قدرت خود برای اهداف شخصی خود استفاده می کند. او زندگی نسبتاً عادی دارد تا زمانی که نائو توموری، یک دختر دیگر با توانایی های ماوراءالطبیعه، در زندگی او ظاهر می شود.