ماجرا در دل دنیای پرشکوه اروپای قرون وسطی، آنگونه که در نقاشیها ترسیم شده، رخ میدهد. دورایمون و دوستانش به همراه کلر و دوستانش مایلو و چای، قدم به «جهان نقاشی» میگذارند و ماجراجویی بزرگی را شروع میکنند.
داستان درباره دنیایی است که موسیقی در آن وجود ندارد. دُراِمون و دوستانش برای بازگرداندن موسیقی به زمین تلاش میکنند و ماجراجویی هیجانانگیزی را آغاز میکنند.
نوبیتا با یافتن تخمهای دایناسور، آنها را زنده میکند و کیو و میو را به دنیای کنونی میآورد. این گونه جدید در شهر پرسه میزند و نوبیتا باید قبل از نابودی، آنها را به دوران کرتاسه بازگرداند.
دورایمون، نوبیتا و دوستانش پس از اینکه نتوانستند گرمای تابستانی و آب شدن یخ ها را طاقت بیاورند به روی تکه یخ بزرگی که روی آب های قطب جنوب شناور بود رفتند و مشغول ساخت پارکی تفریحی با ابزار مخفیشان شدند.
یک روز دورامو ، نوبیتا ، شیزوکا ، جیان و سانئو داشتن مثل قهرمانان فضایی به هم شلیک میکردن. در همین حال پسری به نام آرون اومد و بهشون اخطار داد که بیگانگان به سیاره اون حمله کردن و اونها هم قبول کردن که کمکش کنن..
"دورایمُن"، یک گربهی ربات مانند است که دارای یک جیب جادویی می باشد. او از جیب جادویی اش می تواند وسایل مختلفی را در بیاورد و مشکلات را با آن ها حل کند. همچنین او دارای صاحب و دوستی به نام "نبیتا" است. اما اگر "دورایمُن" او را ترک کند چه بلایی بر سر زندگی "نبیتا" می آید؟
Nobita و Doraemon یک ربات غول پیکر را تکه تکه پیدا می کنند که بعداً آن را جمع می کنند و معلوم می شود که یک سلاح مخرب است. دختری به دنبال ربات می آید. آیا نوبیتا و گروه می توانند زمین را از تهاجم قریب الوقوع نجات دهند؟
زمانی که نوبیتا با کمک دستگاه تلفن جادویی، جهان را به سرزمینی افسانهای بدل ساخت، او و ساکنان این جهان ناچار شدند با تهدیدی که در این دنیای جدید شکل گرفته بود، روبرو شوند.
دو سال پس از آخرين جنگ با سفيرات (Sephiroth) می گذشت. رافوس شينرا (ShinRa) سعي كرد دوباره شهر بزرگ را درست كند.اما در راه ساخت ،سه مرد در مقابل او ايستادند.اين سه مرد به دنبال مادرشان ميگشتند و سعي داشتند سفيرات را دوباره برگردانند.از اين رو كلود (Cloud) دوباره مجبور شد در مقابل كسي قرار بگيرد كه تهديد كرد دنيا را نابود خواهد ساخت.
"کریشنا مورتی" یکی از نویسندگان برجسته، دنیا را همانند یک پاندول ساعت می داند که این پاندول در حال نوسان است. اگر " سمت راست" گذشته باشد، "سمت چپ" آینده است و میان این دو زمان "حال" او اعتقاد دارد، هر چیزی که در ذهن ما است، گذشته مرده است، حتی خود فکر هم گذشته است. که داستان این انیمیشن هم مرتبط با این موضوع است.
داستان این انیمه در مورد پسر جوانی ترسویی به نام Yugi Mutou است که عاشق انواع بازی ها می باشد و مورد آزار و اذیت دوستانش اکثر مواقع قرار می گیرد روزی او موفق می شود یک پازل باستانی به نام Millennium Puzzle را حل نماید که حل این پازل باعث می شود که او تبدیل به یک قمار باز حرفه ای شود و روح مرموزی دربدن او نفوذ نماید و از این به بعد یک تاریکی در قلب او نفوذ می کند . بازنده های این مسابقات باید مجازات های تاریکی شوند و با نام Penalty Game نیز شناخته می شوند . او در بسیاری از بازی های کارتی برای کسی شانس برنده شدن نمی گذارد و در اکثر بازی ها برنده میدان است . یوگی و دوستانش متوجه می شوند که روحی که در پازل ها وجود دارد یکی از فرعون های مصر در زمان گذشته می باشد که حافظه اش را از دست داده است و با نام Pharaoh شناخته می شود و …
ساخت مبلمان و دوستی وجوه مشترک زیادی دارند. نیت، تلاش و سخت کوشی برای هر دو صنعت مورد نیاز است. این داستان دخترانی است که در یک ساختمان باشگاه DIY هر دو در حال ترسیم آینده خود هستند. هیچ یک از این کارها آسان نیست، اما این مانع هیچ یک از آنها نمی شود. مبلمان، دوستی ها و آینده - آنها همه چیز را با دستان خود می سازند!