
Susumu Chiba
- نام اصلی : Susumu Chiba
- پیشه : بازیگر مرد
- تولد : September 13, 1970 در Yokohama, Japan
شناخته شده با
-
Gintama (2006–) TOP 250 | #248
8.69.1 -
Metropolis (2001)
7.21075 / 100
-
-
7.87.6- / 100
در جهانی که بشریت توسط غول ها نابود شده است ، تعداد اندکی بازماندگان برای ادامه حیات پشت سه دیواره با غول ها وارد جنگ میشوند و ...
-
8.37- / 100
هنگامی که گینتوکی در سینما مشغول به فعالیت بود ، متوجه می شود که شخصی بطور غیر قانونی مشغول فیلم برداری از پرده سینما می باشد . به همین دلیل او شروع به تعقیب این شخص می کند و ...
-
7.69- / 100
یک سامورایی مو نقره ای با نام ساکاتا گینتوکو به دنبال یک شمشیر افسانه ای می باشد ، که چند وقتی است گم شده است . در همین حین دوستان گینوتوکو کاگورا و شیمورا به دنبال یافتن ردپایی از فردی به نام کوتارو می باشند ...
-
7.21075 / 100
داستان این انیمیشن در مورد کنیچی و عمویش شونساکو بن است که باید با کمک یکدیگر راز دختر رباتی به نام تیما را کشف کنند...
-
6.77.8- / 100
"میو ساساکی" عاشق همکلاسی خود "کنتو هینود" است و بارها و بارها سعی می کند با تبدیل شدن به یک گربه، توجه "کنتو" را جلب کند، اما در مقطعی، مرز بین خودش و گربه مبهم می شود ...
-
-
-
8.58.4
کودو شینچی یک کارآگاه هفده ساله دبیرستانیه که مردم اونو شرلوک هلمز جدید میدونن. اگر چه اون یک شب بعد از ملاقاتی که با معشوقه ی دوران بچگیش ( ران ) داشت ، شاهد یه معامله غیر قانونی بود . توسط معامله کننده ها گیر افتاد و بیهوش و به او دارویی تززیق دادند که قرار بود اونو بکشتش … اما او بیدار شد و خودش رو یه پسر بچه هفت ساله دید . و برای این که کسی که باهاش این کارو کرده پیدا و دستگیر کنه هویت خودش رو رو مخفی کرد و با ران زندگی خودش رو شروع کرد . پدر ران یک کارآگاه بی عرضه است که توسط شینچی به یک مرد معروف و مشهور تبدیل میشه ولی ...
-
79
در دنیایی که جادو واقعیت دارد، دو خواهر و برادر به نامهای تاتسویا و میوکی شیبا برای تحصیل در دبیرستان جادو ثبت نام میکنند. ورود آنها به دانشکده، آرامش این مکان را برهم میزند.
-
4.9-
پسر جوانی به نام "ریو اوتسوگی" به طور اتفاقی با هیولای غولپیکر و مخوفی به نام "ارباب اهریمنی دانت" که پتانسیل نابودی جهان را دارد، پیوند میخورد.
-
8.58.7
یک مجموعه 5 قسمتی شامل OVA های انیمه محبوب Attack on Titan .
-
7.5-
پس از رویدادهای فصل دوم (Hell Girl: Two Mirrors)، سه کمککننده آئی، یعنی ایچیموكو رن، وانیودو و هونه-آنا، زندگی خود را با آرامشی نسبی سپری میکنند. ای به صورت مرموزی از مرگ بازمیگردد و از بدن یک دختر جوان به نام یوزوکی میکاگه استفاده میکند تا عملیات جیگوکو تسوشین را ادامه دهد. یوزوکی از حضور آی آگاه است، با این حال، وقتی که...
-
8.79.2
بعد از سه سال غیبت، ناروتو به روستای خود باز میگردد و با دوستان قدیمی خود ملاقات میکند. اما شادی این دیدار طولی نمیکشد چون گروه شرور آکاتسوکی دست به کار شده و قصد دارند نقشههای شوم خود را عملی کنند. ناروتو و همتیمیهایش باید با آنها مبارزه کنند و تواناییهای خود را نشان دهند. در این راه، ناروتو با چالشها و تصمیمات دشواری روبرو میشود که باید با آنها کنار بیاید. هدف اصلی او همچنان پیدا کردن و نجات دادن دوست قدیمیاش، ساسوکه است.
-
5.510سازندگان: Hiroyuki Yoshino,Makoto Uezu,Touko Machida | ستارگان: Yôko Hikasa,Aya Hirano,Kana Hanazawa
در آکادمی سنت میخائیلوف، اوریبه مافیو با پسری نقره ای به نام الکساندر آشنا می شود. او یک قواسر است، موجودی که می تواند آهن را دستکاری کند و قدرت خود را از شیر مادر می گیرد. رمز و راز پیرامون یک نماد، آکادمی را به محیطی برای درگیری بین Qwaser های مختلف تبدیل می کند.
-
7.29
گوی سیاه مرموزی به نام گنتز، گروهی از مردم رو بعد از مرگشون احیا میکنه تا با مجرمان بیگانهای که در زمین مخفی شدند مبارزه کنند.
-
8.2-
"کاروتا" یک بازی کارتیه که در اون شرکت کننده ها باید با به خاطر سپردن شعرهای نوشته شده روی کارتها، با سرعت زیاد و با عکس العمل مناسب، کارت مورد نظر رو بردارند. در نتیجه علاوه بر حافظه ی قوی، انعطاف بدنی هم نقش موثری در این بازی داره.بزرگترین رویای دختری به اسم “چیهایا” اینه که روزی خواهر بزرگترش رو به عنوان بهترین مدل ژاپن ببینه. اما یک روز پسری به اسم “آراتا” به اون میگه که، رویای هر فرد باید برای خودش باشه و هر کس برای رسیدن به رویای خودش باید تلاش کنه. “چیهایا” که از انعطاف بدنی خوبی برخورداره، متوجه میشه که به بازی “کاروتا” علاقه پیدا کرده و به همراه “آراتا” و دوست قدیمیش “تایچی” سعی میکنه توی این بازی پیشرفت کنه.
-
8.1-
آساکورا يو يک شَمَن است ، بدين معنی که او ميتواند روح ها را ببيند و با آنها ارتباط برقرار کند . يـو ميکوشد تا يک شمن کينگ (شاهِ شمن) بشود که قوی ترين بين شمن هاست . کسانی که در اين راه به او کمک ميکنند ، پسری کوتاه قد که ميتواند روح ها و آمی داراموها (روح های نگهبان) رو ببيند ، روحِ سامورايی ای پير و همکار يـو هستند . هرچند ، در اين بين کسان ديگری هم به دنبال کسبِ لقب شمن کينگ اند.
-
8.69.1
زندگي در ژاپن فئودال آسان نيست. خصوصا حالا که فضاييها آمده و همه چيز و همه جا را به تصرف خود درآوردهاند! خب البته، اوضاع بيمه و بهداشت عالي شده، اما ممنوعيت عمومي استفاده از شمشير، بسياري از ساموراييهاي شکستخورده را با تصميم سختي روبهرو ساخته که همانا انتخاب مسير زندگي آيندهشان است! اين موضوع، خصوصا در مورد افرادي از جمله گينتوکي ساکاتا صدق ميکند که به شغل درازمدت و منظمي پايبند نيستند. اين شد که گينتوکي، دنبال شغل آزاد رفته و هر کاري به او پيشنهاد شود، ميپذيرد، البته تا جايي که حقوق آن به اندازهي کافي باشد. اما ...
-
7-
داستان نوجوانی به اسم Teito است که اتفاقات وحشتناکی برایش رخ داده و او دچار فراموشی شده است . Teito که به فراموشی دچار است اغلب رویاهای ترسناکی می بیند . شروع داستان انیمیشن سریالی ۰۷Ghost شبح ۰۷ تقریبا از شب قبل از امتحانات فارغ التحصیلی Teito می باشد ، او و تنها دوستش ، Mikage ، با هم قرار می گذارند تا هیچ وقت همدیگرو رها نکنند و همیشه با هم باشند . در ادامه انیمیشن سریالی در روز بعد موقعی که مردم داشتن در مورد Teito صحبت می کردن ، ناگهان صدای آشنایی به گوشش رسید و او را به سمت خودش کشید . صدا برای او خیلی آشنا بود ، بعد گذشت مدتی زمان کوتاهی ناگهان متوجه چیز عجیبی می شود ، این صدا را کاملا می شناسد و قبلا شنیده است . آری این همان صدایی بود که در کابوسهای شبانه و وحشتناک او ، اقدام به کشتن مرد رویاهایش ، یعنی پدر او ، کرده است . اما این صدا آشنا مال چه کسی است ؟ تیتو به دنبال صدا می رود او متوجه می شود که این صدا متعلق به رئیس ستاد Ayanami ، که نامش Zaiphon است ، می باشد . او تصمیم می گیرد که به آنها حمله کند و انتقام پدرش را بگیرد ولی متاسفانه به دست یکی از نیروهای زیر دست Zaiphon اسیر می شود به زندان فرستاده می شود . دوست او ، Mikage ، که می بیند از اسیر شدن او باخبر می شود ، برای نجات او اقدام می کند و با مقابله با نیروهای Ayanami موفق می شود تا او را از زندان فراری دهد ، ولی در نهایت دوباره به محاصره این نیرو ها در می آیند و تیتو برای فرار دوست خود را به ظاهر گروگان می گیرد.
-