میشل، مربی نظامی سابق هنرهای رزمی که تمایلات زنانه دارد، با لیزا، همکلاسی مدل و متأهل خود، دیدار میکند. پس از یک شب تفریح، میشل به لیزا علاقهمند میشود و این احساسات باعث تغییر در دنیای لیزا میشود.
در یک اردوگاه تفریحی، یک دانشآموز دختر به طرز مشکوکی میمیرد. کارآگاهان متوجه میشوند که مادر دختر، که خودش نیز در اردوگاه حضور داشته است، رفتاری مشکوک داشته است. آنها همچنین متوجه میشوند که دختر با برخی از افراد دیگر در اردوگاه مشکل داشته است. فیلم به بررسی این تراژدی پیچیده و اینکه آیا مادر دختر در مرگ او نقشی داشته است، میپردازد.
داستان ریکی هاتون، بوکسور بریتانیایی، از زندگی در منچستر تا رسیدن به مسابقات لاس وگاس، همراه با بررسی مسائل شهرت و سلامت روان، هم ستایش استعداد است و هم هشداری درباره آن.
کارتمن خواب هایی می بیند که نشان می دهد زندگی او به زودی به پایان خواهد رسید. هوش مصنوعی که وارد جامعه شده، زندگی مردم ساوت پارک را تغییر داده است. بزرگسالان این شهر نیز با تغییراتی که در زندگی آنها ایجاد شده، دست و پنجه نرم می کنند...
دنیل، مرد جوانی که در دهه 20 زندگی خود به اسلام گرویده است، با الکساندرا، زنی آزاده از رومانی ازدواج می کند. آنها انتظارات زیادی از یکدیگر دارند. دنیل انتظار دارد که الکساندرا دین او را بپذیرد و الکساندرا انتظار دارد که دنیل از او حمایت کند...
در سال 2001، تصاویر ماهواره ای یک ناهنجاری حرارتی مرموز را در یک آتشفشان کشف نشده در انتهای زمین ثبت کردند. آنچه در داخل آن قرار دارد می تواند سرنخ های جدیدی برای کمک به پیش بینی فوران های آتشفشانی در سراسر جهان فراهم کند. اما جزیره بسیار دور افتاده است و شرایط آن بسیار شدید است. تا به حال هیچ کس نتوانسته به قله برسد تا آنچه را در داخل آن قرار دارد بررسی کند... اما حالا یک گروه از دانشمندان در تلاشند این کار را انجام دهند...
"یاق" پس از بازگشت به شهر خود، با چالشی بزرگ روبرو میشود. خواهر کوچکترش به بیماری نادری مبتلا شده که رفتارهای عجیبی را در او به وجود آورده است. "یاق" تمام تلاش خود را میکند تا راهی برای درمان خواهرش پیدا کند و او را از این بیماری نجات دهد.
این اثر، نگاهی به گروهی از افراد مختلف (از جمله کادر درمان، معلمان، فعالان، مورخان، دانشمندان و سیاستمداران) دارد که در مورد سال ۲۰۲۰ و آینده آمریکا فکر میکنند.
«نغمه جنوب» بر اساس رمانی به همین نام از نویسنده دان گیوی ساخته شده است. داستان این فیلم ماجراجوییهای سریالی یک پسر گمشده به نام «آن» است که در جستجوی پدرش با ماجراها و تراژدیهای مختلفی روبرو میشود...
شیمال یه دختر زیبای اهل آرتوین و جیوان پسری خوشتیپ اهل گازیانتپه که جزو ولیعهدهای یه خونواده ی ثروتمند است، هستند. هر دوشون بعد از نامردی هایی که بهشون میشه و از رابطه هاشون دلسرد میشن، برحسب اتفاق با هم برخورد میکنن و اتفاقاتی که میافته شیمال رو مجبور میکنه تا یه سری دروغ هایی در مورد رابطه داشتنشون بگه و این دروغ ها بصورت زنجیره ای ادامه پیدا میکنه و رابطشون رو به بُعدی جدید میکشونه….
مال من، داستان زنانی را روایت می کند که در تلاش برای پیدا کردن خود واقعی و رهایی از تعصبات این دنیا هستند. سو هی سو (Lee Bo Young) در گذشته بازیگری سرشناس بوده و برای ازدواج با پسر دوم گروه هیون وون از حرفه ی خود دست می کشد. او تمام تلاش خود را می کند تا به عنوان عروس آن خانواده جا بیفتد. از سوی دیگر جونگ سو هیون (Kim Seo Hyung) که خود فرزند یکی از خانواده های ثروتمند کره می باشد همسر پسر اول این خانواده است؛ او فردی زیبا، باهوش و همچنین بسیار منطقی است …
داستان سریال درباره قدرت، تمایلات، عشق در میان مردم پادشاهی های مختلف در چین باستان است. جایی که مهم نیست چه کسی هستی و یا چه کاره ای، تنها چیزی که مهمه اینه که از گل و لای به پا خیزی تا تبدیل به برترین ققنوس بشی.
ونسا هلسینگ، از اقوام دور شکارچی خون آشام معروف، آبراهام ون هلسینگ است، تنها بازمانده برای پیدا کردن مابقی خون آشام ها در سراسر حهان. او آخرین امید بشریت است تا یک حمله را رهبری کند تا آن چیزی که گمشده است را برگرداند...
کازویا یک دانش آموز است که به تازگی به آکادمی سنت مارگریت(St. Marguerite Academy) منتقل شده ، به شهری که که مهد داستان ها و افسانه های ترسناک و وحشت آور است. او در آنجا با دختری بنام ویکتوریا(Victorique) آشنا می شود ، او(Victorique) دختری بسیار مرموز و فوق العاده زیباست و از هوش بسیار بالایی بر خوردار است ، در عین حال او(Victorique) تمایلی به آکادمی ندارد و هرگز به کلاس درس نمی آید و بیشتر وقت خودش رو در کتابخانه به مطالعه و حل پرونده هایی می گذراند که هرگز توسط هیچ کارگاهی حل نگشته است
داستان درباره پسری به نام «شوتارو فوتابا»ست که شیفته ژیمناستیک مردانـه و در مدرسه سوشوکان ثبت نام کرده تا به تیم مدرسه بپیونده. این داستان یک تیم منحصر به فرد از سال بالایی ها و «یوشیا میساتو»ـه که یه همکلاسی معروف در مسابقات ژیمناستیک ریتمیک دبیرستانه. همه با هم به دنبال رسیدن یک هدفاند.
دنیایی بی رحم و پر از دلشکستگی! داستان این انیمه درباره ۵ مرد جوانه که توی «Bar F» مرموز کار میکنن و قلب مشتری ها رو التیام میدن، اشک هاشون رو پاک میکنن و باعث شکوفا شدن لبخند روی چهرهشون میشن. اونا هیچ هزینه از مشتریا نمی گیرین... البته بجز دزدیدن قلباشون.
کوکوهانا-تی، یک هتل بهمراه چشمه آب گرم می باشد که بین این دنیا و دنیای دیگری واقع شده است و بازدید کنندگان بسیاری دارد. داستان بر روی کارکنان این هتل که شکلی به حالت ارواح روباه نما دارند متمرکز است.
در یک شهر دیدنی آفریقای جنوبی، گروهی التقاطی از پنگوئن های در معرض خطر انقراض برای یافتن جفت، تشکیل خانواده و ترکیب شدن با مردم محلی دورهم جمع می شوند.
ده سال پیش، گروهی از شوالیه های شیطانی به نام "هفت گناه کبیره" به اشتباه متهم به توطئه برای سرنگونی پادشاهی شدند. شوالیه های مقدس آنها را ریشه کن کردند، اما برخی ادعا می کنند که هنوز زنده هستند. اکنون، شوالیه های مقدس کودتایی را ترتیب داده اند و پادشاه را ترور کرده اند. آنها به حاکمان جدید و مستبد پادشاهی تبدیل شده اند. الیزابت، تنها دختر پادشاه، سفری را برای یافتن هفت گناه کبیره آغاز می کند تا به آنها کمک کند پادشاهی را باز پس گیرد.
نیرلند یه پارک موضوعی داری هوش مصنوعیـه، جایی که رویا ها، امید ها و علم با هم عجین میشن. ویوی به عنوان اولین هوش مصنوعی انساننمای مستقل به عنوان هوش مصنوعی قالب در تاسیسات عمل میکنه. اون برای انجام ماموریتش که خوشحال کردن همه به وسیله آهنگه، اون به اجرا کردن روی صحنه با تمام قلبش ادامه میده. ولی پارک موضوعی هنوز از لحاظ محبوبیت کمبود داشت. یک روز یک هوش مصنوعی به اسم ماتسوموتو جلوی ویوی ظاهر میشه و توضیح میده که در زمان سفر کرده و از 100 آینده اومده و ماموریت داره تا تاریخ رو درست کنه و به کمک ویوی از جنگ میان بشریت و هوش مصنوعی که صد سال دیگه رخ میده جلوگیری کنه. چه آیندهای انتظار این دو هوش مصنوعی با ماموریتهای مختلف رو میکشه؟ این داستان هوش مصنوعیایه که هوش مصنوعی رو از بین میبره. سفر صد ساله هوش مصنوعی خواننده اپرا، ویوی اینجا شروع میشه.
مرکزیت سریال بر روی دختر جوانی به نام کریستین بنا شده است. کریستین دانشجوی سال دوم وکالت، به عنوان کارآموز در یک شرکت معتبر مشغول به کار است. کریستن تمام تلاش و تمرکزش را بکار گرفته تا بتواند لیاقت و شایستگی خود را اثبات کند تا به جایگاهی قابل قبول در شرکت دست یابد، اما
تاتسویا یوگوشی، دانش آموز دبیرستانی سال اولی، ستاره ی سابق تیم فوتبال پایه راهنمایی که از ورزش بدش میاد، دعوتنامه ای با مضمون پیوستن به باشگاه کابادی به دستش میرسه. اولش همه چیزو به مسخره میگیره اما بعد از دیدن یه مسابقه ی جنون آمیز مشابه ورزشهای رزمی تو یه جلسه تمرین، بهش علاقمند میشه.
سال ها پیش قهرمانان شجاعی با قدرت های نابودی جنگیدند. در آن حین که حماسه هایشان تبدیل به افسانه شده بود، افرادی جانشین قدرت آن قهرمانان می شدند که برای صلح این جهان می جنگیدند. در یکی از روزها، «فاریا»، یکی از جانشینان هفت قهرمان پسرک معمولی به اسم «نمو» را از دست نیرو های «نابودی» نجات داد. طی آن نبارد تنگاتنگ، نمو قدرت یکی از قهرمانان را احضار می کند و به یک جانشین تبدیل می شود. با این حال، قهرمان «نمو» غریبه ای است که تاریخ او را ناشناخته می داند، به همین خاطر سفری حماسی را آغاز می کند، سفری که در آن گذشته و حال با یکدیگر برخورد می کنند...
همیشه توی یه نبرد شمشیرزنی با خودت تفنگ بیار! رهبران بالارتبه شرکت کیساراگی که حکومت دنیا تقریبا توی دستاشونه - یک گروه مجرم زیرزمینی - تصمیم میگیرن که حکومت فضایی رو هم به دست بگیرن. به این منظور، ایجنت مبارز شش رو میفرستن که یک سیاره ناشناخته رو بگرده و در این راه، با دشمنانی روی آن سیاره به اسم "ارتش رهبر شیطانی" مقابله میکنه.
ایپک زنی است که زندگی خودش رو وقف خونوادش کرده و در نتیجه یه سری اتفاقات که زندگیشو از بنیان متزلزل میکنه، در اداره پلیس بعنوان یک روانشناس شروع به کار میکنه. علاقه ی مادرزادی و شدید ایپک به مسائل پلیسی باعث میشه مدام با شاهین کارا، سرکمیسر شعبه جنایی رو در رو بشه. “بلای جونم” ماجراهای کل کل های این دو شخصیت کاملا متضاد و داستان های پلیسی اون ها رو به تصویر میکشه…
این سریال داستان اصیلی داره و دانشمند نابغه ای به نام «می کامینو» و مهندسی به نام «یون آریکاوا» رو به تصویر میکشه که این دو و همکارانشون تهدید بیسابقهای دریافت میکنن. وقتی این تهدید از اعماق بیرون میاد تنها یون، می و همکاراشون میتونن از پس از تهدید گودزیلا در نقطهای به خصوص بر بیان!
وقتی یه اژدها نتونه مطابق استانداردهای ترسناک بودن عمل کنه، خانوادش اونو طرد میکنن. اون سفرش رو برای پیدا کردن خونه جدید شروع میکنه ولی چیزی نمیگذره که متوجه میشه که زندگی به صورت یک مسافر برای یه موجود افسانه ای ترسو اصلا مناسب نیست. در یک دنیای خیالی پر از الفها، دورفها و موجودات افسانهای دیگه، جایی که همه یه بخشی از وجودش رو میخوان به معنای واقعی کلمه ناامیدی برای پیدا کردن خونه وارد مرحله جدیدی میشه.