نیت جکسون، کمدین، با ترکیبی از لطیفههای از پیش آماده و بداههپردازی با تماشاگران، درباره موضوعات مختلفی از خوراکیهای بحثبرانگیز تا جزئیات زندگی روزمره اجرا میکند.
مستندی، داستان موفقیت گروه پانک-راک "سیمپل پل" را از شروع تا شهرت جهانی روایت میکند. این فیلم شامل تصاویر نایاب و صحبتهای اعضای گروه و ستارگان راکی چون آوریل لوین و مارک هاپاس از بلینک-۱۸۲ است.
دعوتنامه تصادفی یک نوجوان هلندی برای یک مهمانی در فیسبوک، که با الهام از فیلم "پروژه ایکس" به صورت عمومی منتشر شده بود، به سرعت فراگیر شد. این دعوتنامه با استقبال گستردهای مواجه شد و هزاران نفر آمادگی خود را برای شرکت اعلام کردند. با وجود هشدارهای قبلی، مسئولین توجهی به آنها نکردند. در نهایت، به دلیل عدم برنامهریزی برای سرگرمی، تجمعکنندگان در شهر هارن به شورش روی آوردند.
کارلوس منسیا در برنامه کمدی جدیدش، با انرژی و شوخطبعی خاص خود، مطالب هوشمندانه و تندی را درباره مسائل اجتماعی و تجربیات شخصیاش ارائه میدهد. او بدون هیچ محدودیتی، جنجالهای گذشته و تأثیر آنها بر زندگی امروزش را بررسی میکند.
مستند «تقلب سرنوشت: دلال هنری ناپدیدشونده»، زندگی و جنایات اینیگو فیلبریک، دلال هنری مشهور را بررسی میکند. این مستند به اوجگیری و سقوط دراماتیک او که شامل کلاهبرداریهای بزرگ و دسیسههای بینالمللی میشود، میپردازد.
این کنسرت، نمایانگر بازگشتی قدرتمند به اصالت گروه بلک سبث است؛ بازگشتی که این گروه را در اوج آمادگی و هماهنگی نشان میدهد. آنها با اتحاد دوباره، آهنگهای کلاسیک خود را با همان انرژی خام و دقت افسانهای اجرا کردند. این رویداد که به صورت زنده فیلمبرداری و در سطح جهانی پخش شد، ادای احترامی ویژه به خاستگاه موسیقی هوی متال و گروهی است که این سبک را پایه نهاد.
یک مربی تندمزاج برای نجات همسرش از اتهامات کیفری، درگیر نبردی حقوقی با یک افسر پلیس جاهطلب میشود. این درگیری دشمنان را به یک تقابل پرمخاطره میکشاند.
سه فیلمساز عمیقاً به میراث پربار و پیچیده مجله "خانم" (Ms. magazine) از طریق برخی از نمادینترین جلدهای آن میپردازند. این کار شامل فیلمهای آرشیوی هرگز دیده نشده و مصاحبههای جذاب است.
شاید آخرین پرده از یکی از بزرگترین رقابتهای WWE زمانی رقم بخورد که جان سینا، قهرمان بلامنازع WWE، از عنوان خود در برابر سیام پانک در رویداد "شب قهرمانان" WWE دفاع کند. به علاوه، فینالهای کینگ و کوئین آو د رینگ و موارد دیگر نیز برگزار می شود.
دختری هفده ساله که به آفتاب حساسیت دارد، زندگی منزویای را سپری میکند. او شبها برای نواختن گیتار بیرون میرود و پسری را که تحسین میکند، ملاقات میکند. با شکلگیری رابطهی عاشقانهشان، او بیماری خود را از پسر پنهان میکند که این موضوع باعث ایجاد تنش در رابطهی نوپای آنها میشود.
این فیلم به زندگی و میراث جین منسفیلد، چهره سرشناس هالیوود و مادر ماریسکا هارگیتای میپردازد. جین منسفیلد در ۳۴ سالگی و در حالی که ماریسکا تنها سه سال داشت، در یک تصادف رانندگی دلخراش جان خود را از دست داد.
یک مدل لباس که از قتل بهترین دوستش به شدت شوکه شده، با پیدا کردن یک سرنخ، قدم به دنیای ماورایی و ترسناک یک قاتل مرموز میگذارد و در این مسیر، رازی را کشف میکند که فراتر از حد تصور، خطرناک است.
آملیا، دختر بچهای بلژیکی که در ژاپن زندگی میکند، زندگی را در کنار همنشینش، نیشیو-سان، میکاود. سومین سالروز تولد او، نقطهی عطفی است که آغازگر رویدادهای سرنوشتسازی میشود و درک او از دنیا را دگرگون میسازد.
یک سفر دریایی مجلل، زمانی به فاجعهای تمامعیار تبدیل میشود که آتشسوزی در موتور کشتی، برق کل شناور را قطع میکند. در پی این حادثه، چهار هزار مسافر با اختلال در عملکرد سیستمها، نشت فاضلاب و کمبود شدید مواد غذایی روبرو میشوند. این وضعیت اسفناک، به سرعت منجر به نارضایتی و ناآرامی گسترده در میان مسافران شده و پوشش خبری رسانهها این رویداد را به «سفر دریایی مدفوع» ملقب میکنند.
دختری به اسم «سایا» در یک معبد به همراه پدرش زندگی می کنه. مثل همه ی بچه های دبیرستانی به دبیرستان می ره و دوستان جالبی داره. از اون جایی که پدر و دختر هیچ رقمه آشپزی بلد نیستن، به نزدیک ترین کافه نزدیک معبد می رن. به طوری که رئیس کافه، آشپز اونا حساب می شه. «سایا» در ظاهر شبیه به بچه های دیگه س، ولی یه تفاوت بزرگ در اون وجود داره. «سایا» قدرت فرا انسانی داره. با کمک شمشیری که از معبد قرض می گیره، به شکار موجودات عجیب و خطرناکی به نام «فرزندان ارشد» می ره. این موجودات از انسان ها تغذیه می کنن و «سایا» شکارچی این موجودات است … در طول روز، «سایا» یک فرد معمولی است، ولی در شب به موجودی قدرتمند تبدیل می شه…
سریال درباره یه خون آشام ـه به اسم پارک جی سانگ (آ جه هیون) که بعنوان دکتر در یک بیمارستان مشغول به کار میکنه یو ری ته (کو های سون) دکتر و وارث همون بیمارستان ـه لی جه ووک (جی جین هی) هم رئیس بیمارستان ـه و در ضمن آدم بده ی سریال هم هست.
شی هیون (وو دو هوان) زندگیش را بر سر بازی خطرناکی که گمراه کردن اون ته هی (جوی) است شرط بسته است. هدفِ شی هیون ۲۰ ساله است و اعتقاد دارد کسانی که تحت تاثیر عشق قرار می گیرند احساساتی هستند. بعد از اینکه ته هی؛ شی هیون را ملاقات می کند دیدگاهش نسبت به عشق تغییر می کند…
بازرس "تیادر بورلو" از گروه جرایم ویژه در شهر "بسزل"، قتل دانشجویی را در شهری شبیه به شهر "بسزل" را بررسی می کند، شهری که به همان شکل هست اما به گونه ای دیگر حس می شود...
اوه سو (لی جونگ هیون) پسر باهوش و خوش تیپِ بیست و چند ساله است. او مهندس شرکت IT، صاحب یک کافی شاب و باریستا است. اوه سو احساسات غیرقابل دیدن مردم را می بیند و با استفاده از گرده جادویی اش نقش خدای عشق را برای مردان و زنان بازی می کند و آنها را به هم می رساند. این گرده جادویی باعث می شود اوه سو عاشق سو یو ری (کیم سو اون) شود. سو یو ری یک افسر پلیس و دختری با شخصیت روشن است که خانواده اش را ساپورت می کند…
چان جه این یه کارآگاه کارکشته و نابغه با ضریب هوشی بالاست. “کیم دان” هم یه کارآگاه تازه کاره که میتونه ارواحُ ببینه. این دونفر برای پیدا کردن دسیسه ، وارد یه شرکت بزرگ و پر قدرت می شوند …
یو سئول اوک رمان های رمزآلود رو دوست داشت و میخواست که کارآگاه بشه، اما بعد ازدواجش همه رویاهاش رو از دست داد. در حال حاضر اون زن خانه دار با یه شوهر دادستانه.اون ها وان سئونگ رو میبینه که یه کارآگاه پرشوریه و تصمیم میگیرن که برای حل موارد همکاری کنن …
داستان از آنجایی شروع می شود که پسر نوجوانی به نام رایان اتوود به همراه برادرش اقدام به سرقت ماشین میکند که بعد ازکمی تعقیب و گریز توسط پلیس دستگیر شده و به زندان می افتد.
مانو یوکیترو محصل سال دوم راهنماییه میباشد . اون پسریست که در پیدا کردن دوست مشکل دارد و دوست پیدا کردن برایش سخت میباشد . او فکر می کند که خودش فقط یک تماشاگر است و تمام اتفاقات رو زانه رو در قسمت یادداشت های دفتر تلفنش ثبت میکند . اون از تنهایی رنج میبرد پس در ذهن خود یک دوست رو خلق میکنه به نام "دیوس ایکس " که ارباب زمان و مکان میباشد . و این دوست جدید یعنی دیوس وقتی کار های روزمره یوکیترو رو میبینه یه تواناییه جدیدی بهش میده و آن هم اینه که حال در دفتر یادداشتش وقایعی رو که در آینده ی نزدیک اتفاق میفته رو هم ثبت میکنه ...
Rei Kiriyama یه پسر ۱۷ ساله ـست که تازگیا زده تو خط تنها زندگی کردن و با پولی که به عنوان یه بازیکن حرفهای شوگی میگیره، امرار معاش میکنه. با وجود این استقلال مالی هنوز به استقلال عاطفی نرسیده و همین مشکل زندگی روزانه ـشُ مداوما تحت تاثیر قرار میده. رابطه ـش با خونواده ـش تیره و تار شده و نمیتونه درست و حسابی با هممدرسهای هاش تعامل داشته باشه.توی همین هیری ویری کارش با شیب ملایم وارد رکود میشه و قوز بالا قور انتظارات با توجه به پنجم شدنش تو دوره راهنمایی ازش بالاست ولی دچار نوساناتی میشه و پیشرفتش متوقف میشه.
در دنیایی که انسان های نیمه حیوان بوجود آمده اند دوئل و به جان هم انداختن آنها تبدیل به تفریحی برای افراد زیادی گشته است. "یوویا"، پسریه که روزی به اصرار دوستان خود برای سوار کردن دختران و خوشگذرونی با اونا همراه میشه ولی از قضا دختری (هیتومی) که اونا سوار می کنند نیمه حیوان از آب در میاد و بجز یوویا تمام رفقای اونو می کشه! هیتومی یک راتلِ که به عنوان نترس ترین حیوان شناخته میشه و بعد از اون بخاطر اتفاقاتی که می افته مجبور میشه برای محافظت از یوویا کنارش بمونه.
سریالی معمایی-جنایی که حول داستان قتلی میگرده که در اون بچه هایی از خانواده های ثروتمند متهم هستن، تلاشی برای فهمیدن حقیقت. چوی جه هی وکیلیه که در منطقه ای فقیر بزرگ شده و حالت مجری برنامه تلویزیونی هست به نام “بازگشت” . جه هی مسئول پرونده قتل میشه و داستان شروع میشه.
گو هه ران (کیم نام جو) یک مجری محبوب برای تیتراژ اخباره. اون تو کارش سخت تلاش میکنه. یه روز گو هه ران مظنون به یک صانحه قتل میشه. شوهرش “کانگ ته ووک” (جی جین هی) در گذشته دادستان بوده ولی حالا به عنوان یک وکیل کار میکنه. ازدواج این دو نفر از پیش تعیین شده بوده؛ کانگ ته ووک تصمیم میگیره که از همسرش دفاع کنه تا دوباره عاشقش بشه.
دو قلوهای Paul Muad'dib درگیر مسائل سیاسی سرزمین های Arrakis یا همان Dune می شوند ، این مسئله به بقیه دنیا هم کشیده می شود، که سر آغاز داستان فرزندان Dune است...
یک سال پیش پدرِ کانگ این کیو به طرز وحشیانه ای به قتل می رسه . برای انتقام از کسی که مسئول مرگ پدرشه پزشک میشه . و داوطلبانه پزشکِ زندانی میشه که قاتل اونجا زندانیه.
داستان عشقی بین جی سو هو (یون دو جون) سوپراستاری که دیجی میشه و سونگ گریم (کیم سوهیون) نویسنده برنامه رادیویی که برای التیام دلهای جریحه دار مردم به واسه نمایش رادیو سروکار داره. یون دو جون در نقش سوپراستاری که نمیتونه بخونه مگه اینکه واسش به صورت متن به نمایش دربیارنش، اون یه شخصیت بچگونه داره که برای نمایش رادیو زنده دیجی میشه، داستان با کیم سوهیون که نویسنده نمایشنامه رادیوییه شروع میشه که پنج ساله تجربه کاری داره.