انفجار و تیراندازی بزرگ در کاوزوی بِی هنگ کنگ، طرح وارث یک شرکت دارویی را برملا میکند. مرگ پدرش بهانهای برای آغاز جنگ مواد مخدری میشود که هر دو دنیای قانونی و جنایی را به آشوب میکشد.
پس از نبرد، جوگه لیانگ به سرزمین وو میرود و از فرمانروا سون چیان میخواهد تا با لیو بی متحد شود اما او میگوید که نیاز به تفکر بیشتری دارد. در این زمان جوگه لیانگ با جو یو، فرمانده ارتش و نایبالسلطنه کشور وو که سخت مشغول آموزش لشکر خود است آشنا میشود و درمییابد که او نیز موافق جنگ با سائو سائو است. سون چیان نیز سرانجام با اعلام حمایت خود از لیو بی با او متحد شده و کشور وو نیز وارد جنگ علیه سائو سائو میشود ...
پس از نبرد، جوگه لیانگ به سرزمین وو میرود و از فرمانروا سون چیان میخواهد تا با لیو بی متحد شود اما او میگوید که نیاز به تفکر بیشتری دارد. در این زمان جوگه لیانگ با جو یو، فرمانده ارتش و نایبالسلطنه کشور وو که سخت مشغول آموزش لشکر خود است آشنا میشود و درمییابد که او نیز موافق جنگ با سائو سائو است. سون چیان نیز سرانجام با اعلام حمایت خود از لیو بی با او متحد شده و کشور وو نیز وارد جنگ علیه سائو سائو میشود ...
چیبا هفت روز قبل از اینکه یک فرد با مرگ غیرمنتظره ای بمیرد ظاهر می شود. وظیفه او این است که فرد را به مدت هفت روز مشاهده کند و سپس تصمیم بگیرد که "اعدام" یا "عبور" کند...
داستان فیلم «جنگ سالاران» در دهه هفتاد قرن نوزده میلادی یعنی در اواخر دوران حکومت سلسله چینگ میگذرد، زمانی که مناطق مختلف کشور چین دچار قحطی و جنگ شده بود. یکی از افسران نظامی به نام تانگ چینگ یون که در جنگ شکست خورده، اسیر راهزنهای کوهستان میشود و با دو نفر از فرماندهان آنها به نام اوبانگ و چائو آرخو، پیمان برادری میبندد تا به اتفاق هم به مردم خدمت کنند و…
چین، سال ۸۵۹ میلادی. دو فرمانده نظامی، «لیو» (اندی) و «جین» (کانشیرو)، مأموریت یافته اند تا رهبر یک گروه ضد دولتی معروف به «خنجرهای پرنده» را دستگیر کنند. با گزارش یک خبرچین سرو کار این دو به گیشاخانه ای می افتد که در آن یکی از مظنونان، یعنی رقاصه ای نابینا به نام «مئی» (زی یی) مشغول کار است و …
یک جوانی که از آینده به زمان حال آمده است، از یک مرد هفتیرکش کمک می خواهد تا حمله بیگانگان فضایی را که نژاد انسان ها را از زمین پاک خواهند کرد، متوقف سازد...
شریل یک کارگردان اهل هنگ کنگ است که از داستان عشق اول خود به عنوان مبنای پروژه بعدی خود استفاده می کند. همانطور که او داستان خود را برای یک فیلمنامه نویس تعریف می کند، خاطرات دوران معصومانه تری را زنده می کند...
یک قاتل سرخورده قصد انجام آخرین کار خود را دارد اما ابتدا باید بر عواطف همکار خود غلبه کند.او که تصور می کند درگیر این احساسات شدن خطرناک است برای خود به دنبال جایگزین می گردد...
در پایان سلسله شین ، ما وینگ جینگ وارد شانگهای می شود و در آنجا جان یک تبهکار قدرتمند را نجات می دهد. وینگ جینگ پس از دریافت کلوب شبانه گانگستری به عنوان هدیه تشکر ، مجبور است با باندهای رقیب و پلیس فاسد مبارزه کند...