برنامهی دانیل برای نزدیک شدن دوباره به خانوادهاش با مانعی غیرمنتظره روبهرو میشود: او میفهمد که اعضای خانوادهاش تنها به خاطر ارث، قصد جانش را کردهاند.
یک تهیه کننده ناامید تلویزیونی عموی پیر خود را متقاعد می کند تا در یک برنامه واقع گرا شرکت کند. اما وقتی "عمو رافائل" وارد خانه خانواده "شوماخر" می شود، تنها یک هفته فرصت دارد تا یک خانواده پر از مشکل آمریکایی را از جدا شدن نجات دهد...
ابی جونز (کریستین اوانجلیستا) سرگرد روانشناسی جوان در حالی که در یک سفر کلاسی در یک بیمارستان روانی محلی است، با بیمار پرخطر، هارمون (دومینیک پرسل) مواجه می شود. او برای یک شب مطالعه معمولی با دو هم اتاقی خود به خانه برمی گردد که از تاریکی که در درون او بیدار شده بود بی خبر است. بعدازظهر همان شب طوفانی وارد می شود
رانی میلر “مایلی سایرس” که به خاطر جدا شدن پدر و مادرش از هم سخت نارحت و غمگین است در شرایط روحی بدی به سر می برد. رانی پدرش را مقصر این امر می داند و او را سرزنش می کند اما پدرش که یک معلم موسیقی و پیانویست است سعی دارد تا دوباره روحیه قبلی و شادی را به رانی برگرداند و در تلاش است که بتواند کاری کند که او مثل قبل بنوازد چون می داند که فقط نواختن پیانوست که او را به حالت سابق در می آورد اما موفق نمی شود او را راضی به این امر کند تا اینکه رانی با پسر جوانی به نام ویل “لیام همسورس” آشنا می شود و عشق به اوست که رانی را مثل سابق می کند تا جایی که رانی دوباره پیانو می زند و …
داستان فیلم درباره شخصی است که در نیویورک زندگی عادی دارد تا اینکه دوستش توسط اوباش بلغاری به قتل می رسد، حال او برای در امان ماندن از دست این اوباش به پاریس فرار می کند ...