سریالی کمدی بر اساس نمایشی که برنده ی جایزه های مختلفی هم شده است به همین نام. داستان در مورد زن جوانی که صاحب کافه ای در لندن است و می خواهد با زندگی در لندن کنار بیاید در حالی که با اتفاق غم انگیزی که اخیرا برایش رخ داده، دست و پنجه نرم می کند. این سریال که دیوار چهارم را شکسته دارای صحبت های مستقیم شخصیت اول، فلیبگ با دوربین و صحبت مستقیمش با بیننده است…
Diclonius ها موجودات شبه انسانی هستند که گفته می شود از جانب خدا برای نابودی انسان انتخاب شده اند. آنها با انسان ها دو فرق اساسي دارند: شاخهايی که روي سرشان دارند و قدرت جابه جايی اجسام از راه دور که به خاطر اين قدرت خطرناکشون توسط دولت دستگير و در آزماشگاههايی ويژه نگهداری مي شوند . يکي از اين موجودات به نام لوسي (که به شدت خطرناک است) گاردهای محافظ آزمايشگاه را به طرز فجيعی به قتل ميرساند و فرار ميکند ولی موقع فرار يک گلوله به سرش اصابت ميکند. او نمی ميرد ولی در آب ميافتد و حافظه خود را از دست ميدهد. در ساحل پسر و دختری به نامهای کوتا و يوکا او را در حالی که لباسی برتن ندارد و تنها قادر به گفتن يک کلمه است مي يابند.« نيو» تنها کلمه ای است که لوسی قادر به گفتن آن است به همين علت کوتا و يوکا او را نيو مينامند و با خود به خانه می برند. ولي لوسی هنوز روح شيطانی خود را از دست نداده...
در یک روز تابستانی یک بمب در توکیو منفجر میشه که تروریست ها دو نوجوان هستند و خود را ” ابوالهول ” مینامند در حال حاضر آنها راه اندازی یک بازی بزرگ اند که شامل کل جمعیت ژاپن میشه...
کلماتی هستن که وایولت در میدان جنگ شنیده و نمیتونه اونارو فراموش کنه. این کلمات توسط شخصی که برای اون عزیز بوده به اون گفته شده، شخصی که بیشتر از همه دوسش داشته و اون هنوز معنی این کلمات رو نمیدونه. در یک زمان مشخص ، در قاره تلسیس. یک جنگ بزرگ که قاره رو به دو قسمت شمالی و جنوبی تبدیل کرده بود ، بعد از چهار سال به پایان رسید، و مردم به نسل جدید خوش آمد گفتن. وایولت اورگاردن، دختر جوانی که به اسم "سلاح" شناخته میشه، میدان جنگ رو ترک کرده تا زندگی جدیدی رو در خدمات پستی "سی اچ" شروع کنه. در اونجا، اون تحت تاثیر "عروسک های خاطرات اوتوماتیک" قرار میگیره، عروسک هایی که افکار مردم رو در خود نگه میدارن و اونارو به کلمات تبدیل میکنن. وایولت کار خودشو به عنوان یک "عروسک خاطرات اوتوماتیک" شروع میکنه، و با احساسات انسان ها مختلف و شکل های گوناگون عشق روبرو میشه و اون تمام این مدت به دنبال معنی اون کلمات میگرده.
شینپی آجیرو که دوست دوران کودکی اش اوشیو کوفونه درگذشت، پس از دو سال برای اولین بار به زادگاهش باز می گردد. بهترین دوست او، سو هیشیگاتا، مشکوک است که با مرگ اوشیو مشکلی پیش آمده است و ممکن است فرد دیگری بمیرد.
پس از اینکه گروه قهرمانان پادشاه شیطان را شکست دادند، صلح را به سرزمین بازگرداندند و به زندگی تنهایی بازگشتند. نسلها میگذرند و الف فریرن با مرگ انسانیت روبرو میشود. او شاگرد جدیدی میپذیرد و قول میدهد که آرزوهای در حال مرگ دوستان قدیمی را برآورده کند. آیا یک ذهن الف می تواند با طبیعت مرگ و زندگی صلح کند؟ فریرن تلاش خود را برای کشف این موضوع آغاز می کند.
داستان در سال 2030 شروع میشود. تد میانسال تصمیم میگیره برای بچه هاش داستان آشنایی با مادرشون رو بگه. داستانی طولانی که پر از اتفاقات و صحنه های خنده داری است که تد و دوستان صمیمیش به وجود آورده بودند…
این داستان مومو، یک دختر دبیرستانی از خانوادهای با روحیهپردازان و همکلاسیاش اوکارون، یک فریبکار است. بعد از اینکه مومو اوکارون را از قلدری نجات داد، دو نفر شروع به صحبت کردند. با این حال، از آنجایی که مومو «به ارواح اعتقاد دارد اما بیگانگان را انکار میکند» و اوکارون «به بیگانگان اعتقاد دارد اما ارواح را انکار میکند، بحثی بین آنها پیش میآید». برای اینکه منکران متقابل یکدیگر را باور کنند، مومو به یک بیمارستان متروکه می رود که یک نقطه بشقاب پرنده است و اوکارون به یک تونل می رود که یک مکان خالی از سکنه است. در هر مکان، آنها با ماوراء الطبیعههای فراطبیعی مواجه میشوند که فراتر از درک است. در میان مشکلات، مومو قدرت پنهان خود را بیدار می کند و اوکارون قدرت یک نفرین را برای به چالش کشیدن ماوراء الطبیعه به دست می آورد! عشق سرنوشت ساز آنها نیز آغاز می شود!؟
یک جاسوس برای انجام یک ماموریت مخفی، ازدواج می کند و یتیمی را به فرزندی می پذیرد. همسر و دختر او نیز اسرار خود را دارند و هر سه نفر باید برای حفظ خانواده خود تلاش کنند.
داستان سریال دربارهی "کمیل پریکر" روزنامه نگاری جوانی است که به شهر دوران کودکیاش بازمیگردد تا اخبار قتل دو کودک خردسال را پوشش دهد. اما او در حالی که تلاش دارد تا هویت قربانیان را شناسایی کند، با معماهای حل نشده دوران گذشته زندگی خودش نیز رو برو میشود…
این سریال بیشتر بر مشکلات خانواده ها در عصر جدید می پردازد ، زندگی با نژادهای مختلف ، سن های مختلف، اعتقادات مختلف و جنس های مختلف. در خانواده مدرن تضاد ها بیشتر از هر روز نمایان می شود و فاصله بین نسل ها بیشتر و بیشتر. همین تضاد هاست که ما را به خنده وا می دارد. در خانواده مدرن هر کس سعی می کند تا خود را با شرایط خانواده تطبیق دهد ولی هر چه بیشتر تلاش می کند شرایط کمیک تری خلق می شود…
داستان سریال Mare of Easttown در خصوص کارآگاهی است که در یک شهر کوچک واقع در پنسیلوانیا زندگی میکند. این کارآگاه در مسیر زندگی خود چالشهای بسیاری را مشاهده میکند. از طرفی، او ملزم به حل کردن پروندهی قتلی میباشد و از طرفی دیگر، باید تمام تلاش خود را برای جلوگیری از فروپاشی زندگی خود انجام دهد ...
این یه کمدی اکشن معرکه است، داستان ما با جوانی به اسم سایتاما شروع میشه یک "حد وسط" با یک زندگی ساده، سری کچل، و هیکلی نا میزون !!! ولی اون طوری که شما فکر می کنید اون یه آدم عادی نیست اون یه ابرقهرمانه که وظیفه ی سنگین نجات دنیا را به عنوان بخش سرگرمی و در اوقات فراغت زندگیش به دوش داره و البته تو این سرگرمی با مشکل بزرگی رو به رو شده... هر موجودی در مقابلش قرار می گیره با یک مشت و فقط یک مشت از پا درمیاد و اون داره از این قضیه دیوانه میشه!!! با این وجود تسلیم نمیشه و امیدوار ادامه میده تا بلاخره روزی حریفی پیدا کنه تا اون را به چالش بکشه و تو این راه با قهرمان های دیگه ای آشنا میشه و یه داستان کمدی با کلی حادثه ی غافلگیر کننده رغم می خوره!.....
داستان سریال پسران (The Boys) در دنیایی اتفاق می افتد که ابرقهرمان ها وجه تاریک از شهرت خود را در آغوش گرفته و به سمت فساد کشیده شده اند. در این میان، یک گروه از ویجیلانته ها (مبارزان پارتیزان) که برای پلیس سیا (سی آی اِی) کار می کنند، موظف می شوند تا به هر قیمتی که شده، ابرقهرمان های فاسد را نابود کنند…
دو پسر عمو با دیدگاه های متفاوت در عرصه هنر و موسیقی رهسپار آتلانتا می شوند. آرزوهای “ارنست” دچار پسرفت شده اما پسر عمـوی تازه طلاق گرفته اش، ناگهـان تبدیل به یک ستاره می شود و ...
در دنیایی که شیاطین از انسان های نامظنون تغذیه میکردند قطعه های شیطان ترسناک و افسانه ایRyoumen Sukuna گم و پراکنده شده بود. شیاطین از این قطعات استفاده میکردند و تا اونجایی که اطلاع داریم به قدرتی دست می یافتند که میتونست دنیا رو نابود کنه. خوشبختانه یک مدرسه اسرار آمیز از جادوگرانJujutsu وجود داره، برای محافظت از وجود احتمالی زندگی از Undead!!! یکی از سال بالایی های مدرسه به اسمyuuji itadori بیشتر روزاشو با عیادت از پدربزرگ بیمارش میگذرونه، با اینکه شبیه نوجوون های عادیه ولی قدرت بدنی بی حد و اندازه ای داره!! همه ی باشگاه های ورزشی میخوان که عضو باشگاهشون ...
در آینده، لس آنجلس پسا آخرالزمانی که با نابودی هستهای ایجاد میشود، شهروندان باید در پناهگاههای زیرزمینی زندگی کنند تا از خود در برابر تشعشعات، جهشیافتهها و راهزنان محافظت کنند.
“به ملکه Dekim خوش آمدید” این ها اولین کلمات مسئول باری هستند که با موهای سفید و نگاه سرد خودش دو مهمون ک هنوز برای شما هویتشون آشکار نشده به مسابقه ی مرگ دعوت می کنه. مسابقه ای برای رسیدن به تعادل یک طرف این مبارزه نجات و یک طرف دیگه مرگ انتظار دو مهمان را میکشه و تنها کاری که شما باید انجام بدید اینه که منتظر قضاوت نهایی Dekim باشید…
کینتارو اوئه، یک نابغه جوان است که به دنبال کسب دانش و تجربه در مورد زندگی، جهان و زنان است. او هر کاری را که می تواند انجام می دهد تا خود را ثابت کند، حتی اگر این کار به معنای انجام کارهایی باشد که از نظر اجتماعی غیرمعمول است. او در سفرهای خود با زنان مختلفی آشنا می شود، اما همیشه قبل از اینکه بتواند وارد یک رابطه جدی شود فرار می کند.
جیسون دسن در نسخه دیگری از زندگی خود ربوده می شود. برای بازگشت به خانواده واقعی اش، او سفری دلخراش را آغاز می کند تا آنها را از شر وحشتناک ترین دشمنی که می توان تصور کرد نجات دهد.
سندرم بلوغ، سندرمی مرموز که کسانی را که به سن بلوغ رسیده باشند را تحت تاثیر قرار می دهد. مثلا، دختری ناگهانی در برابر ساکاتا آزاساگاوا ظاهر شد. دختر که هویت واقعی او می ساکوراجیما، فردی مشهور که فعلا یک دانش آموز دبیرستانی معمولی است. یه دلایلی، زیبایی او به چشم بقیه نمیآید. حین کشف راز پشت این اتفاق، ساکاتا احساسات خود را به می بیان میکند. در شهری که آسمانها و دریاها میدرخشند، ساکاتا معنای حقیقی برخورد خود با دخترک را درک میکند.
هاروکا و سورا پس از فوت پدر و مادر خود به روستای ییلاقی دوران کودکی خود میروند. در ابتدا همه چیز آرام است، اما با یادآوری خاطرات هاروکا، زندگی آنها دگرگون میشود.
سریالی با بازی جیمز فرانکو که داستان معلم مدرسه ای را بیان میکند که در زمان سفر میکند تا جلوی قتل رئیس جمهور جان اف کندی را بگیرد اما ماموریت او توسط لی هاروی اسوالد و عشق و گذشته ی خودش که نمیخواهد تغییر کند مورد تاثیر قرار میگیرد…
“جیمز” ۱۷ ساله مطمئن است که بیماری روانی دارد. “آلیسا” نیز ۱۷ ساله، دختری باحال و دمدمی و تازه وارد در مدرسه است. آنها با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند و آلیسا، جیمز را تشویق می کند تا سفری را شروع کند و دنبال پدر واقعیش بگردد…
ناناکوسا (Nanakusa)، یک خونآشام است، و این برای کو (Ko)، که انسانی عادی است، مسئلهای نیست، چون او هم آرزو دارد خونآشام شود. اما تبدیل شدن به خونآشام کار آسانی نیست. وقتی نازونا از کو میخواهد که شب را در یک ساختمان متروکه کنار او بگذراند، کو بسیار هیجانزده میشود. اما وقتی بیدار میشود، میبیند نازونا گردنش را با گازهایی کمی بیش از حد میبوسد. آیا فقط طعم خون کو است که نازونا را هر شب برای ماجراهای شبانه، گفتوگو و چرت زدن به سمت او میکشاند، یا چیز دیگری در میان است؟ وقتی دختری جذاب از گذشته یاموری (Yamori) ظاهر میشود و برای جلب توجه کو رقابت میکند، رابطه نوپای او با این خونآشام به چالش کشیده میشود.
دو هفته پس از خودکشی دختر جوانی به نام هانا، همکلاسیاش کلی جنسن که به او علاقه داشت، جعبهی مرموزی روی ایوان خانه پیدا میکند که ممکن است دلایل خودکشی او را در بر داشته باشد...
هفت سال پس از آن که زمین تبدیل به یک کره ی یخ زده و بایر شده است، بازماندگان انسان ها در یک قطار ساکن شده اند که هرگز متوقف نشده و کره ی زمین را دور می زند.
در سال 2024، جهان سقوط کرده است. هیولاهای گروتسکک در میان ویرانه های ژاپن کمین می کنند، در حالی که افراد باقی مانده برای زنده ماندن هر آنچه را که می توانند کنار هم می تراشند. کیروکو، دختری عجیب و غریب در ناکانو، آرزوی مرگ زن مرموز را می پذیرد تا پسری به نام مارو را به مکانی به نام بهشت ببرد. مارو متقاعد شده است که پسری در آنجا خواهد بود که دقیقاً شبیه او است.
مردان و زنان در یک سیلو غول پیکر زیرزمینی زندگی می کنند که دارای چندین مقررات است که به اعتقاد آنها برای محافظت از آنها در برابر دنیای سمی و ویران شده در سطح وجود دارد.
دو نوجوان بی خواب هنگام فرار به رصدخانه نجوم مدرسه خود رابطه خویشاوندی پیدا می کنند. گانتا ناکامی که شبها نمیتواند بخوابد، در کلاس بداخلاق است و نزد همکلاسیهایش محبوبیتی ندارد. او متوجه می شود که رصدخانه مدرسه، که زمانی توسط باشگاه نجوم منحل شده استفاده می شد، ممکن است مکان مناسبی برای چرت زدن باشد - اما او تنها نیست. ایساکی ماگاری، همکار بی خوابی، مایل است رصدخانه را با ناکامی به اشتراک بگذارد، و دوستی بین آن دو آغاز می شود زیرا آنها بر سر غیر محتمل ترین چیزها پیوند می خورند. شایعات تاریک در مورد اتفاقاتی که برای اعضای باشگاه نجوم رخ داده است، مردم را از رصدخانه مدرسه دور می کند، و این همان چیزی است که آن را به پناهگاهی عالی برای ناکامی و ماگاری تبدیل می کند تا استراحت بسیار لازم را داشته باشند. متاسفانه هیئت علمی مدرسه نمی تواند اجازه استفاده غیرمجاز از آن را بدهد. اما اگر یک باشگاه نجوم جدید وجود داشت، شاید این دو بی خوابی می توانستند جایی برای خواندن خانه داشته باشند!
تاکوپی از سیاره خوشحال خودش به زمین سفر میکنه تا شادی رو پخش کنه، اما با شیزوکا که همیشه غمگینه روبهرو میشه. مشکلات دوستای مدرسه و زندگی خانوادگی شیزوکا باعث ناراحتیش شده و تاکوپی با قلب مهربونش میخواد این وضعیت رو تغییر بده.
سریال "گروه های لندن" داستان نسخهای از شهر لندن را روایت می کند که در جنگ بین دار و دستههای مختلف نابود شده است. زمانی که رهبر بزرگ به قتل میرسد، مبارزه خونینی بین گروههای مختلفی رخ میدهد تا خلا قدرت را پر کنند و رهبر جدید مشخص شود ..
یه داستان ترسناک ، جنایی و تاریک که در توکیو رقم میخوره . در شهر توکیو یه قاتل سادیستی و روانی پیدا شده که مردم این شهر رو یکی یکی داره می کشه . همه مردم شهر از این قاتل روانی و سادیستی در وشحت هستن و اون هویت خودش رو با ماسکی که به صورت میزنه تا حالا از همه مخفی نگه داشته . یه پسر دانشجوی معمولی به اسم کانِکی و یه دختر که بیشتر مواقع به اون کافه تریا میاد و مشتاقانه نوشته های اونو میخونه ولی اون شب کانِکی متوجه یه چیزی میشه که سرنوشت اونو برای همیشه توی اون شب عوض میکنه.