آکانه تسونهموری، بازرس ارشد اداره امنیت عمومی، در یک جلسه حضور داشت که گزارشی مبنی بر وقوع یک حادثه در یک کشتی خارجی به او رسید. این حادثه آغاز یک پرونده بزرگ و غیرمنتظره بود که تسونهموری مسئول رسیدگی به آن شد.
بعد از حادثهای که در سال 2116 در اتحادیه جنوب شرق آسیا رخ داد، شینیا کوگامی دوباره به سفر سرگردان خود پرداخت. در یکی از کشورهای کوچک جنوب آسیا، کوگامی یک اتوبوس پناهجو را از حمله نیروهای چریکی مسلح نجات داد. در میان پناهجویان، زنی جوان به نام تنزین بود که از کوگامی خواست به او یاد دهد که چگونه به دشمن پاسخ دهد.
سال 2112؛ تابستانی که آکانه تسونهموری (Akane Tsunemori) به اداره تحقیقات جنایی منصوب شد. تپهای سوگو (Teppei Sugo)، خلبان باتجربه ارتش دفاعی، به عملیات نظامی در اوکیناوا میپیوندد. سه ماه بعد، یک پهپاد جنگی بدون سرنشین به وزارت دفاع در توکیو شلیک میکند. مامور تومومی ماساوكا (Tomomi Masaoka) برای تحقیق در مورد حقیقت این پرونده به پایگاه نظامی سوگو اعزام میشود.
کریس ردفیلد از لیان اسکات کندی و ربکا چمبر درخواست کمک میکند تا جلوی فردی را بگیرند که قصد دارد برای گرفتن انتقام، ویروسی کشنده را در شهر نیویورک پخش کند...
در ادامه انیمه Psycho-Pass، بازرس تسونهموری برای پیدا کردن شینیا کوگامی، افسر سابقش که سه سال پیش از قانون گریخت، به یک کشور همسایه جنگزده که سیستم سیبیل به عنوان یک آزمایش در آنجا در حال اجراست، فرستاده میشود.
در سال 2024، جهان سقوط کرده است. هیولاهای گروتسکک در میان ویرانه های ژاپن کمین می کنند، در حالی که افراد باقی مانده برای زنده ماندن هر آنچه را که می توانند کنار هم می تراشند. کیروکو، دختری عجیب و غریب در ناکانو، آرزوی مرگ زن مرموز را می پذیرد تا پسری به نام مارو را به مکانی به نام بهشت ببرد. مارو متقاعد شده است که پسری در آنجا خواهد بود که دقیقاً شبیه او است.
داستان درباره کوروی ماتو، یک دختر دانشجوی جوان است که به دنبال برقراری ارتباط با یومی تاکاناشی، یکی از همکلاسی هایش است که متأسفانه برای دیگران کاملاً بسته به نظر می رسد. یک روز، دختر جوان این شانس را پیدا می کند که دوستش را ببیند و از این فرصت استفاده کند و کتاب تصویری مورد علاقه اش را با او به اشتراک بگذارد. همچنین در محل یومی است که کوروی با کاگاری ایزوریها، دختر جوانی که روی ویلچر نشسته است، ملاقات می کند که کسی جز بهترین دوست یومی نیست. چیزی که کوروی نمی داند این است که دنیایی به موازات او وجود دارد که در آن روحیه ی دگرگونی هر انسانی زندگی می کند و جنگی بی وقفه برای مدت طولانی در آن جریان دارد. در این دنیا آلتر ایگوی خودش Black Rock Shooter نام دارد، زن جوانی با چشمی که در آن شعله آبی مرموز می سوزد... آیا ارتباطی بین ساکنان این دو جهان وجود دارد؟