گرو، لوسی، مارگو، اديث و اگنس عضو جدیدی به نام گرو جونیور را به خانواده خود میپذیرند که قصد دارد پدرش را آزار دهد. گرو با دشمنی جدید به نام ماکسیم لی مال و دوست دخترش والنتینا روبرو میشود و خانواده مجبور به فرار میشوند...
"بیتریز" (سلما هایک) یک معالج و درمانگر متخصص است که پس از خراب شدن ماشین اش، دعوتنامه ای از سوی یکی از مشتریان ثروتمندش جهت حضور در یک مهمانی شام دریافت میکند. "بیتریز" پس از شرکت در آن ضیافت با مهمانانی عجیب که تفکراتی جالب دارند روبرو می شود و...
دن لندسمن که خود را رئیس یک گروه از فارغ التحصیلان گذشته می داند، برای بیستمین سالگرد دور هم جمع شدن اعضا، تصمیم میگیرد تا به لس آنجلس برود و یکی از محبوب ترین پسرهای کلاس را متقاعد کند تا به جمع آنها بپیوندد اما...
یک دانشجوی خجالتی سعی دارد به خانوادهاش در اوهایو برسد، یک مرد خشن عشق اسلحه بدنبال آخرین توئینکی می گردد، و دو خواهر در تلاشند تا به یک شهر بازی برسند. همه آنها در حالی مسیرشان را می پیمایند که کل امریکا از زامبیها پر شده است...
داستان پسر جوانی که پس از اخراج از شغل، در مورد بچه دار شدن با همسرش روبرو می شود. مشکل دیگر او این است مادر بد عنقش نیز تصمیم گرفته به خانه شان آمده و با آنها زندگی کند...
یک مجری تلویزیونی به نام "جوانا ابرهارت" و شوهرش، "والتر کرزبی" ، به حومه ی آرام و بی سروصدای استپفورد نقل مکان می کنند. پس از چندی "جوانا" که استپفورد را زیادی آرام و شسته رفته یافته، از رفتار مردسالانه و در عین حال، ظاهرا شاد و رضامندانه ی زنان آن جامعه ی کوچک یکه می خورد ...
زن مغازه دار جوان و متاهلی رابطه ای را با یک پسر جوان آغاز می کند که فکر می کند «هولدن کالفیلد» ( شخصیتی خیالی و چهره اصلی داستان ناتور دشت اثر مشهور جی دی سالینجر است ) است...
سریال داستان پسری است به اسم "ند". "ند" ۹ سالشه که متوجه میشود توانایی خارقالعادهای دارد: میتواند موجودات مرده را تنها با یک بار لمس کردن زنده کند . "ند" اما خبر از محدودیتهای این موهبت نداره. همان روز مادر "ند" میمیرد و ند هم زندهاش میکند. یکدقیقهی بعد پدر دختر همسایه میمیرد. شب موقعی که مادرش میبوسدش، مادرش هم میمیرد. محدودیتها اینهاست: ۱- اولین تماس زنده میکند و دومین تماس جان رو میگیرد، برای همیشه. ۲- اگه موجودی را که زنده کرده ظرف یک دقیقه دوباره برنگرداند یکی دیگر به جاش خواهد مرد. "ند" البته عاشق دختر همسایه هم بوده. ۱۸ سال بعد، "ند" شده یک pie-maker موفق و منزوی. تقریبا با هیچ کس رابطهای ندارد. یه کارآگاه خصوصی به اسم "امرسون کد " اتفاقی متوجه توانایی ند میشود و با هم شروع به کار میکنند، به این شکل که "امرسون" پروندههای قتل رو پیدا میکند، "ند" هم با زنده کردن مقتول و پرسیدن چندتا سوال به حل پرونده کمک میکند. یکی از پروندهها مربوط میشود به قتل دختری روی قایق تفریحی. دختری به اسم "چارلوت چاک چارلز" دختر همسایهی "ند"، عشق دوران کودکیش که پدرش را اتفاقی کشته بود...