یک برنامه ریز مراسم به اشتباه زیور آلات کریسمس مادربزرگ خود را بیرون می اندازد و شخصی که این زیور آلات را پیدا می کند او را برای بازیابی آنها مجبور می شود که...
داستان فیلم از یک حمله ساختگی و خیالی از آینده، که یک گروه تروریست سازماندهی شده توسط سازمان "ملل متحد" برای حمله به دولت خودش، و غیر فعال کردن شبکه برق و موسسات نظامی دست به اقدام زده ، و از آن طرف یک گروه از وطن پرستان برای نجات آمریکا از این موضوع مقابل این گروه قرار میگیرند..
پاییز سال 1941. سوفی، دختری اهل کالیفرنیا عاشق یک باغبان ژاپنی میشود. اما مهین پرستی مردم آنجا و نفرتی که پس از حمله پرل هاربر نسبت به ژاپنی ها دارند، مانعی برای رسیدن این دو عاشق به یکدیگر می باشد...
یک داروساز عجیب و غریب و آگورافوبیک سعی می کند جایزه اول 10000 دلاری مسابقه "باغ سال" را به دست آورد تا بتواند اجاره بهای معوق خود را بپردازد و زندگی را که به شدت به هم ریخته است، اصلاح کند...
"لوسی فاولر" زنی است که در یک شرکت ساختمانی به سختی کار می کند. در آخر هفته او مست می کند و با کسی به خانه می رود و صبح زود بیدار شده و به سرعت آنجا را ترک می کند. او درد زیادی را از گذشته و از پدر خودش با خود حمل می کند ...
یک مرد رؤیاهای هولناکی از افراد مرده، از جمله مادرش و قربانیان یک قاتل سریالی محلی، میبیند. کارآگاهِ در حالِ پیگیریِ قتلها برای حلّ پرونده به دنبال کمک او میرود.
«گوئن کامينگز» (بولاک)، روزنامه نويس نيويورکي که به نوش خواري علاقه ي خاصي دارد، در مراسم عروسي خواهرش (پرکينز)، مست مي کند و ابتدا کيک عروسي را سرنگون مي کند و بعد تر ليموزين بزرگ عروس و داماد را مي دزدد. دادگاه نيز حکم مي دهد که بايد بيست و هشت روز را در يک مرکز بازپروري معتادان بگذارند...
«جک استنتن» (تراولتا) درگير مبارزات انتخاباتي براي تعيين نامزد رياست جمهوري حزب دموکرات است؛ در حالي که در زندگي سياسي و خصوصي خود دچار مشکلات بسياري شده است...
در دنباله فیلم "خانواده پلیس"، خانواده پلیس برای رسیدگی به قتل یک کشیش که با مافیای روسی مرتبط است، دوباره به کار میپردازند. مافیا تلاش میکند خانواده پلیس را از پرونده دور کند...
فرزندان جک چارلز که یک کلاهبردار نه چندان بزرگ میباشد پس از آنکه مادرشان از سرطان می میرد به نوانخانه ای حکومتی فاسد فرستاده می شوند. کلی دختر نوجوان "جک" از آنجا می گریزد و "جک" را وادار می کند تا بسر کوچکش "ادی" را با خود بیاورد. در ابتدا "جک" سعی می کند آنها را به مادربزرگشان داده و از شرشان خلاص شود. اما مادر بزرگ نیز قمارباز و کلاهبردار است و پلیس در پی اوست. بنابراین او کودکان را با خود به نیواورلئان می برد جایی که وی قصد دارد با وجود مشکلات به راه خود ادامه دهد …
داستانِ این سریال مربوط به پزشک زنی با نام مایکلا کوئین است که نقش آن را جین سیمور بازی میکند. مایکلا پس از گرفتن تحصیلات پزشکی در بوستون به دهکدهای در کلورادو میرود و در آنجا به معالجه بیماران میپردازد در همین حین با خانوادهای صمیمی میشود پس از مدتی مادر آن خانواده بر اثر بیماری در معرض مرگ قرار میگیرد و در اواخر عمرش سه فرزندش را به مایکلا می سپارد تا از آنها مراقبت کند.