دختری 10 ساله یک همکلاسی تنها را متقاعد می کند که یک جادوگر است و کودک را مجبور می کند دستیار او شود. اگرچه بازیهای آنها در ابتدا نسبتاً سادهلوحانه هستند، اما به تدریج چرخشی بد و خشونتآمیز پیدا میکنند...
در سال 1799 بازرس «ایچابود کرین» (جانی دپ) از پلیس نیویورک بر خلاف میلش به شهر کوچکی به اسم اسلیپی هالوو فرستاده می شود تا راز یکسری قتل ها را که در آنجا اتفاق افتاده حل کند. جسد تمام قربانیها در وضعیت بدون سر پیدا شده اند و افراد شهر معتقدند که روح “مرد اسب سوار بدون سر” که سالها قبل در آنجا کشته شده به قصد انتقام افراد شهر را می کشد. کرین اعتقادی به این حرفها ندارد و از پذیرفتن نظریه مرد اسب سوار سرباز می زند و شروع به تحقیقات برای پیدا کردن قاتل می کند. اما پس از روبرو شدن با مرد اسب سوار بدون سر آنرا باور می کند و می کوشد با کمک دختری به اسم «کاترین» (کریستیانا ریچی) و پسر یکی از قربانیان راز این افسانه هولناک را دریابد.
روزهاي پاياني جنگ جهاني دوم است. گريس استورات (نيکول کيدمن) يک مادر کاتوليک است که به همراه دو فرزند کوچکش در يک خانه پرت زندگي ميکند. بچه ها، آن (آلاکينا مان) و نيکولاس (جيمز بنتلي) يک نوع بيماري نادر حساسيت به نور دارند. بنابراين زندگي آنها با يکسري قوانين عجيب و پيچيده که براي محافظت آنها از اشعه آفتاب در نظر گرفته شده و...
«جان کانستنین» به خاطر ارتباطش با موجودات ماورای طبیعی شهرت دارد. او به خاطر خودکشی یک بار به جهنم رفته است، اما دوباره به زندگی بازگشته تا شاید با انجام اعمال خوب، جایی در بهشت برایش پیدا شود. بعد از داخل شدن در یک سری از ماجراها، او در میابد که شیاطین قصد دارند با شکستن محدودیتها به دنیایی انسانها وارد شوند و او پا در راهی می گذارد که نهایتا به نبرد مستقیم با شیطان منتهی می شود.
سن فرانسيسکو. «لوييس» (پيت)، خون آشام دويست ساله، خاطرات خود را براي خبرنگاري به نام «دانيل مالوي» (اسليتر) بازگو مي کند: اين که چگونه در لوييزياناي قرن هجدهم به دست «لستات» (کروز) به خون آشام تبديل شده...
ست گکو (جرج کلونی) و برادر کوچکترش (کوئنتین تارانتینو) پس از اینکه سرقت مسلحانه خونینی را در تگزاس انجام می دهند، تصمیمی دارند از مرز گریخته و وارد مکزیک شوند. آنها یک کشیش و دو فرزندش را گروگان می گیرند تا آنها را از مرز عبور دهند. آنها غروب آن روز و پس از عبور از مرز به یک کلوب می رسند که افراد مشکوکی در آنجا هستند. آنها تصمیم می گیرند شب را در آنجا سپری کنند اما پس از مدتی پی می برند که صاحبان آنجا عده ای خون آشام هستند و اکنون برای نجات جانشان بایستی با آنها مقابله کنند.
دکتر استفان استرنج یک طلسم ممنوعه می زند که دریچه ای را به چندجهان باز می کند. با این حال، تهدیدی ظاهر می شود که ممکن است برای گروه او بسیار بزرگ باشد...
۱۴۰۸ اتاقی در یک هتل به نام دلفین است. هرکس به این اتاق وارد شود به هیچ عنوان باز نمیگردد. یک نویسنده مغرور که به مسائل ماورای طبیعی اعتقادی ندارد وارد این اتاق میشود تا به همه ثابت کند هیچ چیز خاصی در آن نیست، ولی … (این فیلم دارای دو پایان متفاوت است.این نسخه ی مخصوص کارگردان میباشد!!!