پس از اینکه بیگانگان با کشتی ها فضایی خود در اطراف زمین مستقر میشوند، یک زبانشناس متخصص بنام لوئیس بنکس (امی آدامز) توسط ارتش استخدام میشود تا بفهمد هدف آنها از آمدن به زمین چیست...
فیلم دوبله فارسی کامل و بدون حذفیات «ورود»
دوبله شده توسط موسسه داخلی معتبر و حرفه ای // مدیر دوبلاژ: شروین قطعهای
گویندگان: افسانه پوستی، کسری کیانی، تورج مهرزادیان، سعید مقدم منش، شایان شامبیاتی و ...
نسخه هایی که با این نماد
CC
نشان داده شدهاند شامل زیرنویس چسبیده فارسی هستند که در زمان پخش قابل فعال سازی
هستند.
کیفیت:
BluRay 1080p Full HD
حجم :
14.9 گیگابایت
انکودر:
D-Z0N3
نمیدونم چطوری بنویسم که با کلمات احساسمو هدر ندم ! احساس عجیبی دارم ، واقعا احساس خوشحالی و سر زندگی میکنم ! همین چند لحظه پیش یکی از بهترین و تمام عیارترین فیلمهای عمرم رو دیدم .
فیلم ، فیلم غریبیه . قطعا هرکسی فیلم رو ببینه در آغاز فکر میکنه که از سازنده یک قدم جلوتره و با گارد فیلم رو می بینه اما دنیس ویله نوو یه جایی بهت اثبات میکنه که خودش عمدا دستشو برات رو کرده بوده که تو داری مات و مبهوت اثر رو می بینی و از این ذکاوت کارگردان لبخند به لب میاری ، متحیر میشی یا حتی ناخواسته دست میزنی !
اصلا نوشتن درباره ی این فیلم هم به اندازه ی خود فیلم غریبه ! در سالی که فیلم بُلد شده اش لالالند بود من از این فیلم توقع یه اثر ادا اطواری و مزخرف مثل آثار نولان رو داشتم ولی شگفت زده شدم . چقدر این فیلم حساب شده است ، چقدر همه چیز به جا و به اندازه است و چه قدر ویله نوو حد خودش رو میدونه و حرمت اثرش رو !
اثر که شروع میشه همونطور که گفتم ، آدم با حالت مچ گیری و طلبکارانه فیلم رو می بینه و فیلم خیلی با احتیاط و محافظه کارانه جلو میره و کم کم هر چقدر که جلوتر میره بهتر و بهتر میشه و از یه جایی به بعد جوری شما رو عاشق خودش میکنه و جوری در اوج پیش میره که شما روی ابرها سیر میکنی !
بازی امی آدامز واقعا بهترین خودشه و اون باید بدونه اسکار لیاقت اون رو نداشت وگرنه چیزی از ارزشهای اون کم نمیشه و واقعا تاریخ این جفایی که در حق اون شد رو از یاد نخواهد برد .
نمیدونم چی بگم . اصلا این متن نقد نیست حتی تحلیل هم نیست فقط خواستم چند خط در ستایش یکی از بهترین فیلمهای چند سال اخیر و یکی از بهترین فیلمهای ژانر علمی تخیلی در تاریخ سینما بنویسم و در پایان امیدوارم اسکار اشتباه بزرگ گلدن گلوب رو مرتکب نشه و با دادن جایزه به مهتاب یا لالالند در حق این فیلم زیبا اجحاف نشه .
10 از 10
#Arrival
محتوای ارائه شده در فیلمنامهی "ورود" جدید نیست. تاکنون فیلمهای زیادی از ابتدای درخشش سینما روی پردهی بزرگ، رویدادهای اینچنینی را بازگو کردهاند. ما از این رویدادها شگفتزده شدهایم، خیالپردازی کردهایم، تصورشان کردهایم و دربارهشان نوشتهایم. سریالهای تلویزیونی مشهوری در اینباره ساختهشدهاند. افسانهای محلی در نوادای آمریکا از این نوع است. من دربارهی ارتباطی فرازمینی صحبت میکنم. افرادی وجود دارند که معتقدند این ارتباط قبلا اتفاق افتاده، با این حال ادعای آنها تصدیق شده باشد یا نه، تاکنون هیچ مدرک قابل استناد و غیر قابل انکاری برای این مواجههی رمزآلود ثبت نشده در حالی که آدمی همانگونه که «استیون اسپیلبرگ» در فیلم خود اذعان کرد، معتقد است که « انسان در این جهان بیپایان تنها موجود متفکر نیست».
البته در هالیوود، بخش اعظم داستانهایی که بر اساس اولین تماس بشریت با موجودات بیگانه شکل گرفتهاند شامل خطر، تهاجم، نبرد و تخریب زیانبار هستند. حتی فیلم کلاسیکی چون «روزی که زمین از حرکت ایستاد» محصول 1951 درباره تهدید نابودی است. از آثار اخیر نیز در این ژانر میتوان از «روز استقلال»، «جنگ دنیاها» ساخته اسپیلبرگ و سریال تلویزیونی «V» یاد کرد. از "ورود" میتوان به عنوان اولین فیلم در این ژانر نام برد که دارای لحنی مناسب و اندیشمندانه است و واکاوی معقولانهای از این مسئله دارد که چگونه یک فیلمنامه میتواند درست پرداخته شود و همچنین چه چیزی برای نسل انسان رخ میدهد اگر ملاقات کنندگان از جهان ما، تفاوت بسیار زیادی با بشریت داشته باشند به نحوی که فسلفهیارتباط و قوّهی ادراک آنها به موانعی برای تعامل متقابل تبدیل شود. "ورود" یک تجربهی بینظیر است، نه فقط برای پرورش این موقعیت به شکلی هوشمندانه و متفکرانه بلکه به این دلیل که تماشاگران هنگام تماشای آن غرق در فیلم میشوند و با دقت و توجه زیاد آن را دنبال میکنند. این یک تغییر خوشایند در جریان اصلی فیلم است و اگر "ورود" در گیشه نیز موفق باشد، تبدیل به راهنمایی برای تولیداتی خواهد شد که از طریق ناشیانه سعی در جذب تماشاگران بیعلاقه دارند.
کمی پس از شروع فیلم، بیگانگان با سفینههایی بزرگ و دراز و کشیده که کمی بالاتر از سطح زمین شناور هستند و در نقاط تصادفی از کره زمین فرود آمدهاند، از راه میرسند. کسی نمیداند نیّتشان چیست چون ارتباط با آنها به این سادگی نیست. اگرچهاین بیگانگان به راحتی اجازه ورود به سفینه و تماشای این اشیاء به طول هفتپا را به انسانها میدهند، اما با این حال زبان هر گونهی این موجودات برای دیگری ناآشناست. به هر حال، اگرچه این موجودات غریب واکنشهای خصومتآمیزی ندارند اما گونهی جنگطلب و ذاتا بدگمانی چون انسان غیر از نقشهکشیدن برای مقابله کاری از دستش برنمیآید.
دکتر «لوییز بنکس (امی آدامز)» پروفسوری زبانشناس با شهرت جهانی است که گذشتهای غمناک دارد. در خانهی زیبایش که مشرف بر دریاچه است، دچار سرگردانی شده و دختر زیبای نوجوانی را به یاد میآورد که به علت سرطان از دست دادهاست. این اتفاق تاثیر سهمناکی بر زندگی لوییز گذاشته و او را کمحرف و اندکی افسرده ساخته. حکومت، با نمایندگی کلونل «وبر (فارست ویتاکر)» با او تماس گرفته و تقاضای کمک میکند. آنها از لوییز دعوت میکنند تا به تیم اولین تماس به همراهی فیزیکدان «ایان دانلی (جرمی رنر)» بپیوندد؛ او وارد سفینهی بیگانه شده و فرآیند پرمشقت رمزگشایی پایههای زبان بیگانگان را آغاز میکند.
مسلما میتوان بیشتر از این درباره "ورود" نوشتاما باعث فاششدن سمت و سو و اتفاقات فیلم میگردد و لذت بینندگانی که فیلم را ندیدهاند مخدوش میشود. اگرچه ممکن است ارتباط در قلب فیلم نهفته باشدولی روایت،آن را سریع و بدون وقفه پیش میبرد و تبادلات میان انسان با بیگانه تنها نوع ارتباطی نیست که فیلم بررسی میکند بلکه به ارتباط درونگونهای بین بیگانگاننیزپرداخته که حالتی خودمختار و ضددیگری دارد و همین باعث اختلال در روند کسب اطلاعات شدهاست.
مادهی اصلی برای ساخت "ورود" داستان کوتاه برنده جایزه نوبل در سال 2000 به نام «داستان زندگی تو»نوشته «تد چیانگ» است که شاید در وهله اول به نظر برسد اقتباس سینمایی از آن ممکن نیست اما کارگردان «دنیس ویلِنوو» و فیلمنامهنویس «اریک هایزرِر» با زیرکی راهی برای آن یافتهاند. مضمونهای ضروری همچون زمان، جبرگرایی و زبان دستنخورده باقی ماندهاند. فیلم با وضوح و جذابیت خاصی، ریزهکاریها و تفاوت میان زبان گفتاری و نوشتاری را به نمایش میگذارد.
با نگاهی جزئی به کارنامه 17 ساله «امی آدامز» و نامزدی 5 جایزه اسکار، درمییابیم که گسترهی متنوّعی از نقشهای دمدمیمزاج و جدی را ایفا کرده ولی شاید تنها نقش او در فیلم «شک» بتواند در پیچیدگی روانشناسانه به پای نقش لوییز در این فیلم برسد. ویلنوو عمدا ما را در صحنهای از فیلم که لوییز نگران است با چند حقیقت چشمگیر فریب میدهد و آدامز نیز در این فریب نقش دارد. این صحنه به درستی توسط کارگردان درک و اجرا شده. لوییز نماد نیست. او قوی و مستقل است اما هنگامی که به لحظات کشف حقیقت نزدیک میشود، دستانش به لرزه افتاده و نفسهایش بریده به گوش میرسد. «جرمی رنر» و «فارست ویتاکر» عملکردی منسجم دارند اما این فیلم، متعلق به امی آدامز است.
به گمان من تنها چهار فیلم در طی 40 سال گذشته را میتوان نام برد که در زمینهی ارتباط با ناشناخته به پای هوشمندی و کمال "ورود" میرسند: «برخورد نزدیک از نوع سوم»، «ورطه (نسخهی مخصوص کارگردان)»، «تماس» و «میانستارهای». اسپیلبرگ، کامرون، زمیکس و نولان و اکنون کارگردان فرانسویِ متولد کانادا دنیس ویلنوو که توانست با "ورود" گام تازه و متمایزی در عرصه فیلمسازی و نسبت به تجربههای قبلیش «زندانیان»، «دشمن» و «سیکاریو» بردارد. امید پاسخ سوال خیلی سادهای است که در هستهی "ورود" جای دارد. فیلم بینقص ساخته و ماهرانه پرداخته شده و بدون هیچ شکیباید نام «ویلنوو» را در میان نامزدهای اسکار امسال ببینیم. طبق کارنامه هنریِ فوقالعادهی او، خصوصا "ورود"، مطمئنا همه دربارهی پروژهی بعدی او به نام "بلید رانر 2049" مشتاق و هیجانزده خواهند بود.
در کمتر فیلمی مثل "ورود" شاهد این میزان چاشنی علمیتخیلی کافی و بهاندازه هستیم. افتتاحیهی فیلم برای اولین تماس کاملا موثق است، به این شکل که بیگانگان شروع به تصرف این کرهی خاکی نکردهاند بلکه مردم زمین به آنها واکنش نشان دادهاند. همکاری بینالمللی شاید در نگاه اول نیروبخش به چشم آید، اما بدگمانی و خواستههای سرخود ناحیهای آن را بیاثر جلوه میدهد. ارتباط با بیگانگان یک معما را تشکیل میدهد که باید حل شود ولی به محض نزدیکشدن لوییز به کشف حقیقت، او مجبور به بازنگری خویشتن میشود. چرا این موجودات غریبه اینجا هستند؟ آنها چه میخواهند؟ رمز و راز نهفته در "ورود" به تدریج پیچیدهتر میشوند. به این رموز، یک گروه متوهمِ متعصب را اضافه کنید که سعی در خنثیکردن فعالیتهای لوییز دارند.
فیلم با سخنرانی پرشور «بیل پولمن» (همانند فیلم روز استقلال: بازخیز) یا حملهی موقت نیروهای هوایی به سفینهی بیگانگان پایان نمییابد. تصمیم فیلم "ورود" برای پایان، بسیار رفیع و راضیکنندهتر است. با وجود اینکه "ورود" دربارهی اولین تماس با فرازمینیهاست، اما بیشتر از تجربههای انسانی سخن میگوید تا موجودات غریب جهان دیگر. "ورود" یک فیلم فوقالعاده و قدرتمند، و بدون شک از بهترینهای سال 2016 است.
منتقد: جیمز براردینلی
مترجم: بابک مؤیدزاده
سایت: نقد فارسی
داستان «عطش مبارزه » در آینده رخ می دهد. در این زمان حکومتی ستمگر به نام کاپیتول، همه ساله از میان ۱۲ منطقه ای که بر آنها حکمرانی می کند، از هر منطقه پسر و دختری را بر می گزیند تا در یک رقابت خشن با رقبای شان از منطقه های دیگر مبارزه کنند، در حالی که کل مراحل مبارزه از تلوزیون برای مردم پخش شده و در نهایت کسی برنده می شود که تنها فرد زنده مانده در این رقابت باشد. «کتنیس اوردین» داوطلب میشود تا به جای خواهر کوچکترش که از منطقه آنها برگزیده شده، به مبارزه برود...
"دکتر رایان استون" یک مهندس پزشکی نابغه در اولین ماموریت خود با شاتل فضایی به همراه فضانورد کهنه کار "مت کاوالسکی" در آخرین ماموریت پیش از بازنشستگی به فضا فرستاده می شوند.اما در یک گردش روتین فاجعه ای بزرگ رخ می دهد.شاتل بطور کامل متلاشی شده و آنها را در فضای بیکران و بدون جاذبه سرگردان می کند...
در طی ماموریت سفر به مریخ . فضانورد مارک واتنی به طوفان شدیدی بر میخورد که با خوش شانسی میتواند جان سالم بدر ببرد اما حالا با اندکی وسایل برای زنده ماندن او تنها داخل سرزمین مریخ است و باید راهی برای مخابره با زمین پیدا کند تا زنده بماند...
امریکا. در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۹۸۸، نوجوانی به نام «دانی دارکو» (جیک جیلنهال) یک شب توی خواب راه می افتد و از خانه خارج می شود و با خرگوش غول پیکر و زشت رویی به نام «فرانک» (دووال) ملاقات می کند که به او می گوید دنیا۲۸ روز و ۶ ساعت و ۴۲ دقیقه و ۱۲ ثانیه ی دیگر نابود خواهد شد …
سالها پس از اینکه یک بیماری بیشتر انسانها را از بین برده و تعدادی از آنها را تبدیل به هیولا کرده،تنها بازمانده نیویورک تلاش می کند برای این بیماری یک درمان بدست بیاورد...
«جیمز کول» (ویلیس)، یک زندانی حکومتی است که در سال 2035 به شرطی با آزادی اش موافقت می شود که به زمان گذشته برگردد و مانع گسترش یک بیماری ویروسی شود. این بیماری باعث نابودی بیش تر مردم کره ی زمین شده و به خاطر آلودگی هوا، بازماندگان در زیرزمین زندگی می کنند.
یک تیم مکتشف سرنخی از ریشه های انسان در زمین پیدا میکنن، که باعث میشه اونا رو به تاریک ترین گوشه و کنار جهان بکشونه و اونا مجبور میشن برای نجات آینده انسان جنگ های وحشتناکی در آنجا انجام بدن اما…
داستان فیلم در زمان آینده در شهر لس آنجلس اتفاق می افتد. تئودور « خواکین فونیکس » مرد میانسالی است که شغلش نوشتن نامه های عاشقانه از طرف افراد متقاضی به نامزدشان است. تئودور نامه های عاشقانه را به خوبی نگارش میکند ، گویی که عاشق ترین فرد روی زمین است. اما وی در زندگی شخصی خودش چندان موفق نیست...