واقعیت این است که هنوز بهصورت دقیق نمیدانیم فیلم «پیش از این که بیدار شوم» چه زمانی اکران شد، اتفاقی که نمیتواند بیدلیل هم باشد و مسئولان کمپانیهای اینترپید پیکچر و دمارست فیلمز متوجه مشکلات عدیده اثرشان شده و آن را در سکوت خبری روی پردههای عریض سینماها بردهاند. میک فلانیگان نزدیک به ۱۷ سال است بهعنوان تدوینگر و سپس فیلمساز حرفه هنری خود را آغاز کرده است. او با ساختن فیلم ترسناک و مستقل «غیرحضوری» در سال ۲۰۱۱ نام خود را بهعنوان کارگردانی آیندهدار در زمینه آثار ژانر وحشت سر زبانها انداخت و پروژههای پرهزینهای چون «اوکولوس»، «ساکت» و تدوین فیلم پرفروش «تخته اویوجا» را بر عهده داشت. فلانیگان پس از ساخت اثری که درباره آن صحبت میکنیم قسمت دوم «تخته اویجا» را نیز به عنوان یکی از پرهزینهترین آثارش کارگردانی کرد.
مشکل اینجاست که هیچکدام از آثار وی که پس از «غیر حضوری» ارائه شدهاند نه توان ترساندن درست و حسابی تماشاگران را دارند و نه توانستهاند در گیشه عملکرد چندان مناسبی از خود بهجا بگذارند. علت چنین اتفاقی که میتوان آن را به ساختار «پیش از این که بیدار شوم» نیز ربط داد کلیشهای بودن تمام این آثار و ریسکناپذیربودن فلانیگان است. زمانی که درباره فیلمهای ترسناکی صحبت میکنیم که به موضوع بچهای تسخیرشده توسط روحی شریر یا موجودی ماوراطبیعی میپردازد و انبوه فیلمهایی را که هر سال در این مورد ساخته میشود مرور میکنیم، بهراحتی متوجه دلیل موفقیت برخی از آنها در سالهای اخیر میشویم. برای مثال اثری چون «بابادوک» با استفاده از طرحی تازهتر و نقشآفرینیهایی فوقالعاده موفق شد نام خود را در تاریخ این قبیل آثار ماندگار کند. از سویی دیگر ژانر وحشت برخلاف دهه گذشته هر سال آثار متمایز و قابلتوجهی داشته است، برای مثال «تعقیبکننده» و یا قسمت اول «فعالیتهای ماوراطبیعی» و در پایان اکثر فیلمهای جیمز وان بهخوبی نشان دادهاند که اینروزها مخاطبان به چه فیلمهای ترسناکی علاقه دارند. فیلمهایی که در قالب موضوعی آشنا به اندازه قابل توجهی نوآوری داشته باشند و با توجه به کلیشههای پررنگ ژانر بتوانند ترس را در وجود تماشاگران نهادینه کنند. اما متاسفانه فیلم «پیش از اینکه بیدار شوم» مانند دیگر نمونههای ناموفق این سالها بیشتر بهدنبال ترساندن مخاطبان در لحظه است و به اصلاح فاقد مغز داستانی و روایتی جذاب است.
زوجی با نامهای جسی (با نقشآفرینی کیت بوسورث) و مارک (با نقشآفرینی توماس جین) فرزند خود را به علت حادثهای در وان حمام خانه از دست دادهاند، آنها پس از مدتی تصمیم میگیرند بهجای بچهدار شدن، پسری را در همان سن و سال را به فرزندی قبول کنند! پسر که کدی (با نقشآفرینی جیکوب ترمبلی) نام دارد در نگاه ابتدایی فردی ساکت و آرام بهنظر میرسد، او در همان ابتدای کار به این زوج اخطار میدهد که علاقهای به خوابیدن ندارد زیرا زمانی که در خواب فرو میرود اتفاقات بدی برای اطرافیانش رخ داده و موجودی ترسناک و عجیب آنها میخورد! جسی و جین این تهدید را زیاد جدی نمیگیرند و پس از مدت کوتاهی متوجه میشوند زمانی کدی به خواب میرود روح فرزند مرده آنها ظاهر میشود، پس از مدتی روح فرزند مبدل به موجودی وحشتناک شده و جان هردو را تهدید میکند...
شاید با خواندن خلاصه داستان متوجه پریشانگویی و آشفتهبودن فیلم شده باشید، اما مشکل اینجاست که آشفتگی فیلم بسیار بیشتر از چیزی است که تصور میکنید. مخاطب تا نیمههای اثر با داستانی تکراری و آشنا مواجه است و در نیمه دوم نیز با سوالهای زیادی که هیچگاه جواب آنها داده نمیشود. آثار ترسناک نیز در کنار ماجرای تخیلی که روایت میکنند نیاز به منطقی تعریف شده برای دنیای درون قصه خود دارند. اما این منطق در فیلم «پیش از این که بیدار شوم» گاهی رو به کمدی میرود و حتی در برخی سکانسها میتواند تماشاگران را بخنداند. برای مثال هیچگاه مشخص نمیشود چرا پدر و مادر با دیدن روح پسر درگذشته خود به این اندازه راحت برخورد میکنند، واکنش آنها به چنین اتفاق مهلکی (تصور کنید فرزندشان را نیز تازه از دست دادهاند) بسیار ساده و عادی است. این مسئله را نیز در نظر داشته باشید که حتی دیدن پروانهها در محیط خانه و یا موجود ترسناک قصه هم ذرهای در واکنش این زوج تغییری ایجاد نمیکند و هنگام ظهور موجود بهصورت قدم زنان از مقابل چشمهای وی فرار میکنند، حال بماند که در سکانسی طلایی، پدر خانواده برای دفاع از خانوادهاش تقریبا سعی میکند به روی موجود ترسناک فنی از کشتی فرنگی را پیاده کند.
در مبحث بازیگری نیز با فجایع عجیبی مواجه هستیم، کیت بوسورث که مادر خانواده محسوب میشود هیچ تفاوتی با آدم آهنی ندارد و میتوان نقشآفرینی وی (مخصوصا در سکانسهای پایانی) را با نقشآفرینی آرنولد شوارتزینگر در «نابودگر» مقایسه کرد. او در انتهای ناامیدکنندهتر فیلم همچنان قدمزنان وارد ساختمان ذهن کودک شده و هنگام هجوم وحشتآور موجود ترسناک از ناکجاآباد عروسک یک پروانه را در مقابل چشمهای متعجب مخاطب و موجود قرار میدهد. در این لحظه باید خاطرنشان کرد که عروسک به اندازهای است که نه در جیب جا میشود و نه پیش از این آن را در دست وی دیده ایم! توماس جین نیز که از نقشآفرینیهای موفقش در «مه» و یا «گناه اصلی» فاصله زیادی گرفته است شخصیتی درنیامده دارد و حتی با وجود اتفاقاتی که برای وی رخ میدهد مخاطب ذرهای نگران نشده و برایش کوچکترین اهمیتی قائل نمیشود. در این میان جیکوب ترمبلی، بازیگر خردسال فیلم که پیش از این هنرنمایی خیرهکنندهای را از او در فیلم «اتاق» دیده بودیم نیز تمام تلاشش را برای طبیعی جلوه دادن نقش کدی بهکار برده است، تلاشی که بیثمر میماند و ترمبلی در همین ابتدای شکلگیری کارنامهاش با اثر و نقشآفرینی ضعیفی مواجه میشود.
درنهایت باید گفت فیلم «پیش از این که بیدار شوم» جزو آن دسته از آثاری است که حتی تماشای یکبار آن خالی از لطف است و در حقیقت نقدها و مطالبی که دربارهاش نگارش میشود در جهت جلوگیری از ندیدن فیلم کارایی دارد. این اثر بیشک ضعیفترین کار خالق خود میک فلانیگان و دیگر عواملش را رقم میزند و حتی ممکن است علاقهمندان جدیتر ژانر وحشت را به صرافت فیلمسازی بیندازد زیرا به احتمال زیاد در این دنیای دیجیتالیشده هر فرد علاقهمند به آثار ترسناک میتواند بهراحتی با گوشی تلفن همراهاش اثری بسازد که ارزشهای بیشتری را نسبت به فیلم «پیش از این که بیدار شوم» داشته باشد.
«مايکل نيومن» (سندلر) يک دستگاه کنترل از راه دور تلويزيون به دست مي آورد که نه تنها به او اجازه مي دهد تلويزيون و دستگاه صوتي اش را از راه دور کنترل کند، بلکه اين امکان را در اختيارش مي گذارد که کل زندگي اش را به ميل خودش عقب و جلو کند يا از حرکت باز ايستاند...
داستان این فیلم درباره مادر جوانی است که بعد از حملهی یک موجود بیگانه به زمین، تلاش میکند تا دو فرزند خود را از طریق رودخانه به پناهگاه امنی برساند. این مادر به فرزندان خود آموخته تا برای آگاهی از خطرات، از گوشهای خود به خوبی استفاده کنند؛ او چشمان خود و بچههایش را با چشمبندهایی بسته است. ماجراهای فیلم جعبه پرنده براساس رمانی به همین نام و به نوشتهی جاش مالرمن، ساخته شده است. داستان این فیلم در آیندهای نزدیک رخ میدهد.
شش ماه از نابودی یک ویروس جنون آمیز از جزایر بریتانیایی می گذرد. ارتش ایالات متحده اعلام می کند که در مبارزه با سرایت بیماری پیروز شده است و بازسازی کشور می تواند آغاز شود. با بازگشت اولین دسته مهاجران، یک خانواده دوباره متحد می شود… اما یکی از آن ها بدون این که خود آگاه باشد، راز وحشتناکی را با خود حمل می کند. این ویروس هنوز از بین نرفته است برای او هیچ علائم خارجی وجود ندارد و ….
۱۴۰۸ اتاقی در یک هتل به نام دلفین است. هرکس به این اتاق وارد شود به هیچ عنوان باز نمیگردد. یک نویسنده مغرور که به مسائل ماورای طبیعی اعتقادی ندارد وارد این اتاق میشود تا به همه ثابت کند هیچ چیز خاصی در آن نیست، ولی … (این فیلم دارای دو پایان متفاوت است.این نسخه ی مخصوص کارگردان میباشد!!!
برنابا کالینز ( Johnny Depp ) خون آشامی است که چند سالی است در زندان به سر می برد او حالا آزاد شده و قرار است به سرزمین آبا و اجدادی خود بازگردد سرزمینی که نسل ناکار آمد آن نیاز به یک محافظ دارند...