«خانواده فوری» (Instant Family) یک کمدی مصنوعی با مرکزیتی آبکی است که نگاهی ملایم به مشکلات سیستم طاقت فرسای حضانت فرزند و تعداد روزشمار کودکان بی خانمان که در دایره قرمز فرزندخواندگی گیر افتادهاند دارد بدون اینکه زیاد به نقاط تاریک آن نگاه کند تا نکند به کسی توهینی شود.فیلم آن قدری حسن نیت دارد که نادیدهاش نگیریم، و آن قدری محافظه کار عمل میکند که نتوانیم بی قید و شرط آن را ستایش کنیم. فیلم شیرینی است، پر از بچههای بامزه و والدین در معرض خطر بایک سگ دوست داشتنی به نام «میت بال» (Meat Ball) و یک عالمه پول که همه را از لحاظ اسباب بازی تامین میکند و شرایط را طوری میکند که انگار هرروز کریسمس است، یک پایان خوش هالیوودی در کنار درختان حاشیه شهر، و یک عالمه شیرینی در سرتاسر فیلم که در نهایت شما نیاز به استفاده از انسولین پیدا میکنید.
بدون هیچ دلیل قانع کنندهای، «پیت» و «الی واگنر» (با بازی «مارک والبرگ» (Mark Wahlberg) و «رز بایرن» (Rose Byrne))، یک زوج موفق از لحاظ کاری در زمینه خراب کردن و طراحی دوباره خانههای قدیمی، تصمیم میگیرند تا پس از هشت هفته برنامه والدین که خسته کننده و دگرگون ساز زندگی بوده، سه فرزند را به فرزندخواندگی قبول کنند. این داستان به عنوان یک ستینگ برای نویسنده و کارگردان «شان آندرس» عمل میکند تا چند موقعیت خندهدار را که «مارک والبرگ» به عنوان یک قهرمان بزن بهادر و همه فن حریف فیلمهای اکشن با آن غریبه است است، به وجود بیاورد و آن بازیگر را در مرکزیت آن به کار بگیرد. در فیلمهایی چون «مبارز» (The Fighter) و «روز میهن پرستان» (Patriots Day) او نشان داده بود که میتواند با قدرت و به شکلی متقاعد کننده ایفای نقش کند. در «خانواده فوری»، فیلمی که او تهیه کننده آن هم بوده است، تمام تلاشاش را میکند که نشان دهد که یک وجهه انسانی و گرم نیز در وجود این بزن بهادر بوستونی وجود دارد. تماشای این تلاش از سوی او لذت بخش است.
در میان گروههای والدین، شخصیتهای به خصوص در قالب گروههای کمکی حتی با دوز و کلک تقلا میکنند تا توسط سرپرست پروژه یعنی «اوکتاویا اسپنسر» (Octavia Spencer) و «تیگ نوتارو» (Tig Notaro) به عنوان والدین نمونه و آماده برای حضانت فرزند انتخاب شوند، ولی کمدی واقعی وقتی از راه میرسد که سه بچه به قصه وارد میشوند؛ خواهر و برادرهای لاتینی که مورد سواستفاده و بیتوجهی قرار گرفتهاند و از دست یک مادر معتاد و یک پدر ناشناس جان سالم به در بردهاند تا وارد چرخه به سرپرستی گرفته شدن توسط هزاران زوج در حال انتظار بشوند. بچهها در ابتدا باهوش، واقعی، مطیع و نگران از اینکه قرار است وارد یک خانواده بشوند، به نظر میرسند. ولی آنها نقشههای خود را در سر دارند. آنها که نیرنگ باز و فریبکار هستند، میدانند تا چگونه باید این بازی به سرپرستی گرفته شدن را انجام دهند تا نشان دهند که رئیس کیست. آنها اغلب یک قدم از واگنرها جلوتر هستند، اماده برای شبیخون، ولی یکی یکی اشتباهاتشان رو میشود و کار به جنجال میکشد.
وقتی که دوره «ماه عسل» تمام میشود، همه چیز رنگ و بوی جهنمی به خود میگیرد. اولین بازی بسکتبال یک بینی خونین بر جای میگذارد. کوچکترین دختر هیچ چیز به جز چیپس سیب زمینی نمیخورد. پسر عروسکهای خرس را که از سفر با خانوادههای مختلف به دادگاه خانواده پیدا میکند را برای خود نگه میدارد. و بزرگترین دختر که نوجوان است نیز یک دختر بدبین و نافرمان است، از هر موقعیتی برای مخالفت با واگنرها استفاده میکند، در مقابل قوانین آنها پافشاری میکند، و به آرزوی آنها برای تبدیل شدن به والدینی مسئولیت پذیر بی احترامی میکند. کودکان خانه را خراب میکنند، اتاق پذیرایی را به آتش میکشند، و زندگی را برای والدین پرامیدشان، به همراه خانواده و دوستان آنها تلخ میکنند. «خانواده فوری» در مورد تعدیل پروسهای است که نهایتا به اعتماد، دوستی و عشق میانجامد. هیچکس به نظر اهمیتی نمیدهد که این اتفاقات قبلا هم افتاده است، به دست «کری گرنت» (Cary Grant) و «بتسی دریک» (Betsy Drake) در «اتاقی برای یک مور» (Room for One Moore)، توسط «هنری فوندا» (Henry Fonda) و «لوسیل بال» (Lucille Ball) در «مال تو، مال من و مال ما» (Yours, Mine and Ours) و خیلیهای دیگر، ولی چه کسی اهمیت میدهد؟
فیلم در نهایت از این رو به آن رو میشود و متعاقبا همه یکدیگر را بغل میکنند، در یک پایان معکوس که نشان میدهد بچهها مرحله تبدیل شدن به فرشتههایی کوچک را با موفقیت پشت سر گذاشتهاند و آماده خواندن سرودها با افتخار تمام هستند.من به راحتی با کار زیبای «مارک والبرگ» در تبدیل شدن به یک پدر وحشت زده و گیج کنار آمدم. «رز بایرن» هم به عنوان همتای او که یک زن باهوش است و آماده تجربه بخش جدیدی از زندگیاش، عملکرد خوبی دارد. و یک نقش مکمل فوق العاده نیز در فیلم وجود دارد که نقش آن را «مارگو مارتیندیل» به عنوان مادر نیشدار و بدون شوخی والبرگ ایفا میکند، و یک نقش فرعی جذاب، که در اصل مربوط به «جان کیوزاک» (Joan Cusack) در نقش یک همسایه ناشناس و فضول. به این مواد افزودنی دیگری هم اضافه کنید تا یک فرمول کلیشهای ولی جذاب را در یک اثر سرگرمکننده شاهد باشید بدون اینکه جبهه گیری نقادانه خاصی داشته باشید. حدس میزنم این چیزی است که به آن یک نقد متوسط میگویند.
فیلم درباره وید ویلسون است. مامور سابق نیرو های ویژه که به یک مزدور تبدیل شده کسی که مورد یک آزمایش شرورانه قرار گرفت که به او قدرت های شفابخشی تسریع شده بخشید و شخصیت ددپول را به وجود آورد. به همراه توانایی های جدید و حس شوخ طبعی تاریک و مرموز خود، ددپول به دنبال شکار مردی است که تقریبا زندگی او را نابود کرده بود.
Monsters Inc یکی از جذابترین انیمیشنهای کمپانی والت دیزنی است که در سال ۲۰۰۱ روانه بازار شد و توانست با استقبال خوب مخاطبان روبرو شود . در این انیمیشن داستان سرزمین هویلاها روایت میشود . جایی که کارخانه ای با نام کارخانه هیولاها وجود دارد که برای تولید انرژی از ترساندن کودکان مختلف هنگام شب و تولید انرژی از ترس و جیغ آنها استفاده میشود . رئیس کارخانه به هیولاها تاکید کرده که کودکان موجودات خطرناکی هستند و حق نزدیک شدن به آنها را ندارند ...
این فیلم ماجراهای پیامد یک شب بدمستی سه ساقدوش و یک داماد است در لاس وگاس، دو روز پیش از عروسی. صبح روز بعد وقتی در اطاق نیمه ویران هتل بیدار می شوند یک ببر در حمام است و دندان یکی شکسته و از همه مهم تر، داماد گم شده است و یک ماشین پلیس در پارکینگ هتل به نام آنها پارک شده...
بعضی وقتا زندگی آنطور که ازش انتظار داریم پیش نمیرود. "پت سولاتانو" همه چیزش را باخته. خانهاش، شغلش و حتی همسرش. هم اکنون او بر بازسازی زندگیش مصمم است و میخواهد رابطهش با همسرش را درست کند ولی باید شرایط سختی را پشتسر بگذارد...
این فیلم زندگی مردی به نام “جان” را روایت می کند که زندگی خوب و آرامی با نامزد خود دارد ولی یک روز عروسک دوران خردسالی اش که نامش را “تد” گذاشته بود، زنده شده و مزاحم زندگی اش می شود و …
«رمي» موشي شهرستاني عاشق آشپزي است و الگوي او «گوستو»، سرآشپز يکي از معروف ترين رستوران هاي پاريس. روزي «رمي» از مرگ «گوستو» باخبر مي شود و اتفاقي به پاريس مي رسد. پس از چندي نيز در رستوران «گوستو» - که حالا رونق خود را از دست داده، مخفيانه مشغول به کار آشپزي مي شود...
داستان فیلم درباره جوانی به نام گری اگزی آنوین (تارون ادگرتون) است که پدرش را بر اثر یک حادثه از دست داده است، اما همچنان اشراف زادگان را مقصر در مرگ پدرش می داند و از هر فرصتی برای ضربه زدن به آنها استفاده می کند. با اینحال زندگی پر دردسر اِگزی هنگام آشنایی با هری هارت (کالین فیرث) دستخوش تغییر می شود. هری عضو یک سازمان مخفی خصوصی به نام کینگزمن است که وظیفه برقراری امنیت به سبک و سیاق خودشان را دارند...
فیل (مورای)، گزارشگر هواشناسی تلویزیونی اهل فیلادلفیا با نارضایتی به شهر کوچکی می رود تا مراسم سالانه ی روز معروف دوم فوریه را پوشش دهد. صبح روز بعد از خواب بیدار می شود و در می یابد که بار دیگر دوم فوریه است. این اتفاق مرتبا در روزهای بعد هم رخ می دهد…