در یک پیست اسکی انحصاری و منزوی در آمریکای شمالی در کوه راکی سامیت، ضربات وحشیانه، بریدن و سر بریدن گروهی از نوجوانان در حال انجام است و گمان میرود که کار یک اسکیباز مرموز با لباس سیاه باشد...
ویکی، دختر ۱۵ سالهای که در بحبوحه مرگ پدربزرگش بر اثر سرطان خون و فراگیری مرگ در تمام اطرافش قرار دارد، در میان گله دلفینهایی که با آنها مشغول تحقیق بوده، آرامش مییابد. این داستان بر اساس رمانی از مادلین انگل نوشته شده است.
برنده 1 جایزه اسکار همچنین نامزد دریافت 12 جایزه دیگر.
الیزا و دبی دو خواهری هستند که همیشه با هم کنار نمی آیند. اما رابطه آنها زمانی که زندگی دبی در خطر است مورد آزمایش قرار می گیرد و الیزا ممکن است مجبور شود قدرت خود را برای صحبت با حیوانات کنار بگذارد...
داستان عشق ممنوعه مارکوس وینیسیوس، یک رومی ثروتمند، و لیژیا، یک زن مسیحی، در پسزمینه آتشسوزی بزرگ رم توسط نرون روایت میشود. مارکوس که از عشق لیژیا ناامید شده، او را میرباید، اما لیژیا پس از این اتفاق عاشق او میشود. مارکوس که باید برای ملاقات با نرون به دربار برود، از لیژیا جدا میشود و پس از بازگشت، رم را در ویرانی میبیند. او به جستجوی لیژیا در میان خرابهها میرود.
پس از اینکه شریک کاری او به قتل می رسد، یک کارمند بیمه ادعا می کند که بازپرس با یک بازپرس زن جدید تیمی را برای کشف یک کلاهبرداری بزرگ و قتلی که به نظر می رسد شرکت در مورد بزرگترین مشتریان خود انجام می دهد، تشکیل می دهد...
یک قمارباز سالخورده در یک بازی باخت تلاش می کند تا از یک کازینو در مونت کارلو سرقت کند. اما کسی قبلاً حتی قبل از اینکه حرکتی انجام دهد به پلیس خبر داده است...
به پنج نفر پیشنهاد می شود یک میلیون دلار دریافت کنند تا شش ماه را با هم در یک عمارت منزوی بگذرانند، در حالی که دوربین ها هر حرکت آنها را تماشا می کنند.