"داداش مونا" گردن کلفتي که براي "لاکي سينگ" کار ميکند، يکي از طرفداران پر و پا قرص صداي يک گوينده راديو به نام "جانوی" است. بعد از اعلام برگزاري مسابقه راديويي که جايزه آن حضور در استوديو و گفتگوي حضوري با جانوی است، مونا چند استاد دانشگاه را ميدزد و با جواب هايي که از آنها ميگيرد، مسابقه را ميبرد. روز موعود فرا ميرسد، مونا به ايستگاه راديو ميرود و با ديدن جانوي عاشق او ميشود و ...
کی. شیوا کومار، یک افسر اطلاعات مرکزی (CI)، به تازگی مأموریت تحقیق در مورد ناپدید شدنهای اخیر را بر عهده گرفته است. یک تصادف او را زخمی میکند و پس از بهبودی، او متوجه میشود که همسر و دخترش ناپدید شدهاند. او مصمم است که خانوادهاش را دوباره پیدا کند و ...
آصف از خانه والدین همسرش دیدن می کند و اتفاقاً به زمینی می رود که ظاهراً جن زده است. با این حال، او به زودی توسط یک روح تسخیر می شود که برای انتقام می خواهد...
داستان در مورد مردی است که توسط یک گرگ گاز گرفته می شود و شروع به تبدیل شدن به یک موجود می کند. همانطور که باسکار و دوستانش سعی می کنند پاسخی پیدا کنند، یک سری پیچ و تاب، چرخش و خنده به وجود می آید...
سال 2009، دهرانی یک جوان روفی است که برای امرار معاش زغال سنگ می دزد و با مادربزرگش در ویرلاپالی زندگی می کند. او بیشتر وقت خود را با بهترین دوستانش سیدهام "سوری" سوریم و ونلا می گذراند. دارانی از دوران کودکی ونلا را دوست داشته ، اما بعداً متوجه می شود که سوری و ونلا عاشق یکدیگر هستند، جایی که او عشق خود را قربانی می کند و تصمیم می گیرد که ...
مرگ های مرموز در یک روستا به دلیل اعمال غیبی یک فرد ناشناس رخ می دهد. تمام شهر را ترس فرا می گیرد و مشکلات همچنان ادامه دارد و آنها به دنبال مسئول آن می گردند...
یک افسر پلیس مخفی به ماموریتی می رود تا یک رئیس جنایتکار را دستگیر کند و یک سیاستمدار را نجات دهد. با این حال، دیدگاه او نسبت به خیر و شر تغییر می کند ...
یک وکیل بیکار که برای تامین هزینه های جراحی مادرش دست و پنجه نرم می کند، برای کسب درآمد به ابزارهای غیرقانونی متوسل می شود. با این حال، زمانی که حرص و طمع او را فرا می گیرد، او تمام تلاش خود را می کند تا ثروتمند شود...
داستان فیلم در جریان سیلهای کرالا در سال ۲۰۱۸ اتفاق میافتد که در آن مردم از هر طبقهای با عواقب فاجعهباری مواجه شدند و تلاشهای جمعی برای زنده ماندن از این فاجعه انجام می دهند ...
یک گروهبان پس از از دست دادن یک عضو در حین انجام وظیفه از افسردگی شدید رنج می برد. پس از ملاقات با مونیکا، او اعتماد به نفس پیدا می کند و با خود پیمان می بندد با حل یک پرونده بحرانی، زندگی قبلی خود را پس بگیرد...
در طول دهه 1990، زنان اجازه نداشتند مردان را در براعت همراهی کنند و مادر داماد نیز اجازه حضور در فراس را نداشت. رانی قصد دارد به این آیین پایان دهد و با زنان دیگر تیم تشکیل می دهد و برای حقوق زنان مبارزه می کند...