پس از اینکه رئیس آنها بی جان کشف شد، کارمندان متوجه می شوند که شرکت ورشکست شده است. نیروی کار سالخورده هیچ چشم انداز شغلی یا صندوق بازنشستگی ندارند و در همه این هرج و مرج، موافقت می کنند که خود را در محل کار خود حبس کنند...
داستان فردی به نام فرانسیسکو که پس از مرگ یکی از همکارانش، به همراه گروهی از سازندگان نه تنها برای غرامت دریافت شده توسط صاحب خانه، بلکه برای زندگی پر از نگرانی، تضاد و ظلم به دنبال عدالت می روند...
در شب بارانی دوم اکتبر ۱۹۶۸، هشت نفر که در یک ایستگاه اتوبوس دورافتاده منتظر اتوبوس به مقصد مکزیک سیتی بودند، شروع به تجربه یک پدیده عجیب و غریب کردند.
رمو، سوارکاری با استعداد است اما رفتارهای خود ویرانگرش مانع از پیشرفت او شده است. آوریل، سوارکار دیگری که باردار است و رمو پدر فرزند اوست، باید تصمیم سختی بگیرد. هر دو آنها برای سیرنا، کارفرمای مشترکشان، مسابقه میدهند.
به امید تحث تاثیر قرار دادن یک زن زیبا ، یک آمریکایی که به مکزیک رفته است ، با یک گاوباز معروف مکزیکی تمرین میکند و خودش به یک گاوباز معروف تبدیل میشود ...
نیکته دوست دارد به عنوان راهنمای تور کار کند تا زمانی که شرکت توسط یک سهام دار خریداری شود. او تصمیم میگیرد شرکت تور خود را از صفر راهاندازی کند و برای برنده شدن در یک مسابقه مجله در برابر شرکت قدیمیاش رقابت میکند...
موسکا یک راننده تاکسی شیفت شب، بیوه و پدر دو دختر است. او بین شغل روزانه و خاطرات همسرش سعی می کند نقش پدری خود را مشخص کند. موسکا خواب و هوشیاری را با هم مخلوط می کند تا از دست دادن خود را تحمل کند...
در دهه 1980، یک خبرنگار معتبر رادیویی در شهر سان کریستوبال د لاس کاساس مکزیک، یک دختر چهار ساله را کشت و باعث سروصدا در میان ساکنان شهر شد. پیامدهای دلخراش این رویداد از طریق پروندهها و ضبطهای واقعی پلیس بررسی میشوند...