گلرخ کمالی پس از یک سال دوری به تهران برمی گردد تا نزد همسرش، ناصر معاصر باشد ولی متوجه می شود که شریک او جواد مقدم به ناصر کلک زده و با هفتصد میلیون تومان گریخته است و قرار است به خاطر چک ها، ناصر زندانی شود. گلرخ به جبران یک سال دوری از همسرش با طلبکاران تماس می گیرد و سعی در جلب رضایت آن ها دارد. در این مسیر پیشنهادات، تحقیرها، تهدیدها و فجیع ترین اتفاقات را تحمل می کند تا سرانجام موفق می شود اما…
آذر در زندان مطلع می شود که دختر نوجوانش نگین از خانه فرار کرده. او از یکی از دوستانش بنام ندا که قبلاُ هم بندش بوده تقاضای کمک می کند تا دخترش را پیدا کند و او را به خانه برگرداند و آذر برای نجات دخترش، با دیدن یک اسلحه از زندان فرار می کند و با کمک ندا به دنبال نگین می رود، اما اثری از او نمی یابد سرانجام به وسیله نشانه ای که به خانه های فساد ختم می شود و…
کوین شپرد بازیکن حرفه ای بسکتبال آمریکا پیشنهاد بازی در لیگ حرفه ای ایران را قبول می کند،تیل شادر کارگردان آمریکایی یک سال از زندگی کوین در آران را دنبال می کند و سعی در آن دارد تا در کنار ورزش جهانی بسکتبال بخش هایی از فرهنگ ومشکلات جامعه ایران را به نمایش بگذارد...
سهیلا و جلال زوج میان سالی هستند که در زندگی شان به دلیل بی بندو باری جلال در آستانه از هم پاشیدن است. آذر هم منشی مطب جلال است که خود نیز به همسرش خسرو شک دارد …روایتی از زندگی روزمره چند انسان…
غواصان بسیج و سپاه برای انهدام سکوی الامیه آماده میشوند، نصرت رزمنده ای که تنهایی به ماموریت شناسایی و عکسبرداری از اسکله میرود، احمد همرزم نصرت که میداند او بیمار است به دنبالش میرود که …
سیامک دزد دون پایهای است که برای عباس خال کوب کار میکند. سیامک با دوست قمار بازش نقی در یک اتاق اجارهای زندگی میکند روزی سیامک در اتوبوس کیف مردی را میزند و رضا (گوگوش) که کیف زن هست کیف را میدزدد. آنها با هم آشنا میشوند رضا بیمار است و سیامک او را به خانه اش میبرد. انها از خانه اجارهای به خانه موسیو اسباب کشی میکنند و با همکاری موسیو از گاوصندوق یک بانک دزدی میکنند عباس خال کوب انها را تحت نظر دارد در این مابین موسیو میمیرد و رضا در بیمارستان بستری میشود سیامک تصمیم میگیرد پولها را پس دهد اما عباس خال کوب مانع میشود و سیامک را با چاقو از پا در میآورد. پلیس هم یا گلوله عباس را میکشد…
آرش پس از پنج سال تحصیل در پاریس، با زندگی فرانسوی سازگار نشده و تصمیم می گیرد به ایران بازگردد. دو دوست به امید تغییر نظرش، او را در آخرین سفر در سراسر فرانسه می کشانند...
زنی برای پسرش سفارش یک لباس عروسی را میدهد تا در مراسم ازدواج خواهرش آن را بپوشد. شاگرد خیاط، به همراه دو نوجوان دیگر که در همان ساختمان زندگی میکنند، نقشهای میریزند تا لباس را شبهنگام بر تن کنند تا ببینند لباس به آنها میآید یا نه. اما کارها طبق برنامه پیش نمیرود و برای برگرداندن لباس دچار مشکل میشوند…
داستان این فیلم که به ادعای سازندگان آن بر مبنای رویدادی واقعی ساخته شده، اوت ۱۹۸۶ (مرداد ۱۳۶۵) در دهکده ای کوچک در جنوب غربی ایران روی میدهد و مبنای فیلم کتابی به همین نام نوشته فریدون صاحب جمع است که سال ۱۹۹۴ منتشر شد. زنی به نام زهرا با بازی شهره آغداشلو پیش یک خبرنگار فرانسوی با نقش آفرینی جیم کاویزل که خودرو او هنگام عبور از روستا خراب شده می آید و برای او داستانی هولناک درباره خواهرزاده خود ثریا و از اتفاقی مرگبار که روی داده میگوید و …
زن جوانی با مادرش در انتهای یک خیابان بن بست زندگی می کند. زن جوان متوجه می شود که مردی که در خیابان ایستاده هر روز به اتاق او خیره می شود. پس از مدتی به حضور او عادت می کند و عاشق او می شود.
ساحل شاعر کرد-ایرانی به تازگی از حکم سی سال زندان در ایران آزاد شده است. در حال حاضر تنها چیزی که او را سرپا نگه می دارد ، این است که همسرش را پیدا کند ، که فکر می کند بیش از بیست سال است مرده است.
فیلم، پژوهش مصوری دربارهٔ تکلیف شب بچه هاست و از زبان خود آنها به طرح این موضوع میپردازد. بی دانشی و کم حوصلگی والدین و بی اطلاعی آنان از روشهای نوین تدریس و سیاستهای آموزشی در مدارس، کودکان را دچار مشکلات فراوان میکند...
فیلم روایتگر داستان دخترکی خردسال به نام بهاره است که مادر او پس از تعطیل شدن مدرسه، به دلیل نامشخصی، برای بردن او از مدرسه نیامده است، و او پس از مدتی انتظار تصمیم میگیرد که به تنهایی به سمت خانه حرکت کند که در راه گم میشود...