داستان انیمیشن بر روی یک یتی (موجود افسانهای در کوههای هیمالیا) دانشمند به نام میگو تمرکز دارد که متقاعد شده است موجودات نادری که با نام «پاکوتاهها (انسانها)» شناخته می شوند، واقعاً وجود دارند. بعد از اینکه میگو بصورت اتّفاقی با یک پاکوتاه برخورد میکند، او این موضوع را در میان همنوعان خود مطرح میکند امّا هیچکدام حرفهای او را باور نمیکنند. طولی نمیکشد که میگو تصمیم میگیرد تا به تنهایی به جستجوی پاکوتاهها بپردازد. این موضوع در نهایت باعث میشود تا زندگی آرام و بهدور از دغدغهٔ یتیها به سمت دنیایی پر سروصدا و شلوغ کشیده شود...
این فیلم براساس داستان زندگی واقعی فارست تاکر و فرار مهم و بی پروای او از سان کویینتین در سن 70 سالگی می باشد.
یک گروه از افرادی که پردردسر هستند و مشکل ایجاد می کنند، مجبور می شوند به مدرسه ای شبانه می روند و...
یک تکاور ایرلندی در دوران قحطی ایرلند در خارج از کشور برای ارتش انگلستان میجنگد. اما هنگامی که او پست خود را رها کرده تا دوباره به خانوادهاش ملحق شود، با وجود تجربههای هولناکی که از جنگ دارد، نابودی زادگاهش توسط قحطی و ظلم و ستمی که به مردم و خانوادهاش شده است باعث شکه شدنش میشود و…
ویل و دخترش در یکی از مناطق پورتلند در اورگن زندگی میکنند. اما هنگامی که مرتکب اشتباهی کوچک میشوند، زندگی آنها برای همیشه تغییر میکند و…
هنگامی که خواهر "زو"، "راشل"، ظاهرا خودکشی می کند و می میرد، "زو" به دنبال پیدا کردن حقیقت است. او از طریق دفتر خاطرات "راشل" سرنخی از مرگ خواهرش در کلاب های شبانه پیدا می کند...
دختر نوجوانی در تلاش است تا از آخرین هفته سال هشتم فاجعهبار خود نجات پیدا کند و سال های دبیرستان خود را آغاز کند...
کولت توسط همسرش تحت فشار قرار می گیرد تا نوشتن رمانی را به نام او آغاز نماید. اما پس از موفقیت، کولت تلاش می کند تا به حق خود برسد و...
داستان آشنایی «لازارو» پسر کشاورزی که عدهای او را ساده لوح می خوانند با «تانکردی» که پسری نجیب زاده است. زندگی آنها در روستای دورافتادهای تحت سلطه «آلفونسیا» معروف به ملکه سیگار است. پیوند محکمی بین آن دو شکل می گیرد. این دوستی تا اندازه ای برای «لازارو» ارزشمند می شود که بعد از مدتی برای یافتن «تانکردی» پا به شهر می گذارد، جایی که او مثل یک قطعه از گذشته است که در دنیای مدرن گم شده است.
آنتوان بسون که زنش میریام از او طلاق گرفته یک مرد خوب است. او مسئول حراست یک بیمارستان است و از سوی همکاران و رئیسش مورد احترام قرار میگیرد. علاوه بر این او پدری نمونه و دوستی خوب برای پسر یازده ساله هست. او تصمیم میگیرد به شهری که همسر و دخترش در آن زندگی میکنند نقل مکان کند، و از همینجا مشکلاتش شروع میشود و...