بعد از جنگ های داخلی امریکا برای تحویل یک فرد اعدامی جایزه ای گذاشته اند. حال فردی تصمیم به تحویل دادن مرد تحت تعقیب به کلانتر شهری دیگر می گیرد که در بین راه از سمت تعدادی راهزن و مزدور مورد حمله قرار میگیرد و از دست آنها به یک فروشگاه لباس در روستایی نزدیک پناه می برد و حالا باید هم از جان خود و هم از جان محکومی که در اختیارش است محافظت کند...
پلیسى خودکشى مىکند و « کارآگاه دیو بانیون » ( فورد ) مأمور پىگیرى پرونده مىشود . خیلى زود « بانیون » متوجه مىشود که هیچ کس ، از جمهل همسر پلیس ، و دیگر هم قطاران ، مایل به روشن شدن ماجرا نیست .
“اسکیپ مک کوی” در یک مترو شلوغ کیف “کندی” را می رباید. اما کیف حاوی میکروفیلمی مخفیانه است که او را تبدیل به هدفی برای جاسوسان کمونیست می کند ...
تعدادی رفیق سفری رو شروع می کنن، درحالیکه یه قاتل بدریخت با یه اره برقی در کمین اونهاست…..
داستان در مورد مردی است که مرتکب یک جرم غیر منتظره شده و جان خانواده اش در خطر می افتد. حال باید از قانون فرار کرده و تلاش کند خانواده خود را نجات دهد...
زندگی یک زن و شوهر جوان پس از اینکه هدیه ای از طرف یکی از افردای که در گذشته ی شوهر وجود داشته به آنها می رسد و همین هدیه باعث بر ملا شدن راز هایی میشود که …
جسد زنی از داخل سردخانه دزدیده شده و کارآگاهی مسئول پیدا کردن آن جسد میشود اما متوجه میشود که...
«استو» در یک روز عادی برای زنگ زدن به دختری که بدون اطلاع همسرش با او رابطه دارد، وارد باجه تلفن میشود اما زمانی که میخواهد خارج شود مردی به او زنگ زده و او را تهدید میکند که اگر از باجه خارج شود اورا با اسلحه ی دوربین دار خواهد کشت…
« پل بیگلر » ( استوارت )، وکیل مدافع « ستون فردریک مانیون » ( گازارا ) مى شود که ظاهرا یک کافه دار محلى را به انتقام این که همسرش، « لورا » ( رمیک ) را مورد هتک حرمت قرار داده، کشته است.….
«آگدن» (براندو)، ديپلمات ميليونر امريکايي در يک گردش دريايي به هنگ کنگ مي رود و شبي را با «ناتاشا» (لورن)، کنتسي مهاجر اهل روسيه مي گذراند. در بازگشت به کشتي، او مي فهمد که به عنوان سفير امريکا در عربستان سعودي انتخاب شده است. اما »ناتاشا« خودش ر ا در کابين «آگون» پنهان کرده تا بدون گذرنامه، همراهش به امريکا برود...