فیلمی به سبک وسترن در رابطه با کشاورزی که یک مرد مجروح را با مقداری پول نقد، پناه می دهد. اما تا وقتی که چشم به پول او دارد، مرد مجروح باید تصمیم بگیرد که به چه کسی اعتماد کند...
داستان یک پلیس نیروهای ویژه که در مورد یک نوار اسرارآمیز تحقیق می کند و فرقه ای شوم را کشف می کند که مطالبی را از قبل ضبط کردهاند که توطئه ای شوم را نشان می دهد...
داستانی وحشتناک درباره ی قتل و شیطانی ناشناخته که حتی با تجربه ترین کارآگاهان وقایع فرا طبیعی، اد و لورین وارن، را نیز شوکه کرد.
در «لیگ عدالت زک اسنایدر»، «بروس وین» (بن افلک) که میخواهد اطمینان حاصل کند فداکاری سوپرمن (هنری کویل) بیهوده نبوده، به یاری «دایانا پرنس» (گل گدوت) و گروهی از فراانسانها باید از زمین در مقابل تهدیدی که میتواند فاجعهبار باشد محافظت کند. این وظیفه دشوارتر از تصور بروس است، چرا که هر یک از نیروها باید بر شیاطین درونی خود و گذشتهشان که مانع همکاری آنها شده غلبه کنند تا در نهایت اتحاد قهرمانان را شکل دهند. بتمن (افلک)، زن شگفتانگیز (گدوت)، آکوامن (جیسون موموآ)، سایبورگ (ری فیشر) و فلش (ازرا میلر) که حالا متحد شدهاند، ممکن است از نجات سیاره از استپنوولف، دساد، و دارکسید، و مقاصد وحشتناکشان بازمانده باشند.
بنجامین اسپوزیتو، وکیل بازنشسته ی دادگستری فدرال آرژانتین کتاب رمانی را بر اساس یک پرونده ی مختومه ی قدیمی اش می نویسد و آنرا نزد دوست و همکار قدیمی خود ایره نه ممندز می برد. پرونده مربوط به زن جوانی بوده که بر اثر تجاوز جنسی در منزل خود کشته می شود…
خانم و آقای وارن به شمال لندن سفر میکنند تا به مادری همراه با ۴ فرزندش، برای رهایی از شر ارواح و شیاطین کمک کنند…
دکتر بروس بنر بخاطر تماس اشتباهی با اشعه گاما، هرگاه که ضربان قلبش بالا میرود، تبدیل به یک غول سبز خشمگین می شود. در همین حال یک سرباز نیز از همین تکنولوژی استفاده می کند تا با او مقابله کند.
سال 1958. «مايکل کورلئونه» (پاچينو) درگير سرو سامان بخشيدن به امپراتوري اي است که از پدرش، «دون ويتو» (براندو) به ارث برده است...
«دون ويتو کورلئونه» (براندو) يکي از رؤساي پرقدرت مافياست که به خاطر کمک هايش به مهاجران ايتاليايي در نيويورک به «پدرخوانده» معروف است. پس از مرگ «دون ويتو»، جاي او را پسر کوچک خانواده، «مايکل» (پاچينو)، مي گيرد که پيش از اين علاقه اي به فعاليت هاي غيرقانوني خانواده اش نداشته است. «مايکل» خيلي زود با يک سري قتل و کشتار و پس از تصفيه ي خرده حساب هاي قديمي، پدرخوانده ي جديد مي شود...
مردی که از مجازات اعدام فرار کرده به همراه گروهی از زنان مسافر ماموریت دارند تا سه زن تقریبا دیوانه را از ایالت نبراسکا به آیووا منتقل کنند . . .