«مارتين ريگز» ( گيبسن ) و «راجر مرتو» ( گلاور ) که احساس پيري به سراغ شان آمده، با مافياي چيني درگير مي شوند تا جلوي کارهاي غيرقانوني شان را در امريکا بگيرند.
«راجر مرتو» ( گلاور ) و «مارتين ريگز» ( گيبسن ) با فعاليت هاي تبهکارانه ي «جک تراويس» ( ويلسن ) که خود قبلا پليس بوده، مقابله مي کنند.
لس آنجلس. «مارتين ريگز» ( گيبسن ) و «راجر مرتو» ( گلاور ) موفق نمي شوند يک رابط قاچاق را دستگير کنند و به جاي تنبيه، رئيس شان آن دو را مأمور مراقبت از «ليوگتس» ( پشي ) مي کند؛ حسابداري که مبلغ قابل توجهي از يک کارتل مواد مخدر اختلاس کرده و مي خواهد عليه آنان شهادت بدهد.
يکي از کهنه سربازهاي جنگ ويتنام به نام «مارتين ريگز» ( گيبسن ) که به دليل تجربه هايش در نيروهاي ويژه، به «سلاح مرگبار» شهرت دارد، به عنوان همکار کارآگاه پليس، «راجر مرتو» ( گلاور )، انتخاب مي شود. تعدادي مزدور که قبلا در جنگ ويتنام جنگيده بودند، به رهبري «ژنرال مک آليستر» ( رايان ) و «جاشوآ» ( بيوزي )، در فکر فروش محموله اي از هرويين به يک قاچاقچي هستند و حالا «ريگز» و «مرتو» به مبارزه با اين دارودسته مي پردازند.
Gabrielle یک زن مبتلا به سندروم ویلیامز است و همین طور استعداد فوق العاده ای در موسیقی دارد. او مارتین را که عضو گروه کر است ملاقات می کند و به هم علاقمند می شوند و گروه کر خود را برای یک فستیوال برزگ آماده می کند…یک زن مبتلا به سندروم ویلیامز است و همین طور استعداد فوق العاده ای در موسیقی دارد. او مارتین را که عضو گروه کر است ملاقات می کند و به هم علاقمند می شوند و گروه کر خود را برای یک فستیوال برزگ آماده می کند…
کانا سایتو دوست دوران کودکی خود را زمانی پیدا کرد که در یک تصادف میمیرد و او حالا باید دوران دبیرستان را بگذراند …
یک زن با ذهنی ناپایدار فرار به جنون را آغاز میکند و ...
داستان در مورد یک مدیر اجرایی است که هویت واقعی خود را پنهان میکند و عاشق میشود...
مردان ایکس، ولوورین را به گذشته می فرستند تا از اتفاقی که منجر به نابودی انسان ها و جهش یافتگان در آینده می شود، جلوگیری کند...
لوگان (هیوجکمن) در ژاپن به سر می برد و در آنجا با سامورایی ها درگیر می شود و نبردی حماسی برای او رقم می خورد که زندگی او را برای همیشه تحت تاثیر قرار میدهد...