داستان در مورد یک مرد ساده است که به واسطه یک نرم افزار کامپیوتری به یک نابغه علمی تبدیل می شود...
گروهی نوجوان به یک مهمانی هالووین می روند اما با گروهی از شیاطین روبرو می شوند، حال باید برای نجات جان خود تلاش کنند...
در دهه 1980،دانشجوی کالج "سامانتا" وظیفه عجیب پرستاری از یک نوزاد را به عهده می گیرد که همزمان به ماه گرفتگی می شود.او به سرعت متوجه می شود که کارفرمایش رازی تاریک را مخفی کرده،آنها قصد دارند از او در یک مراسم شیطانی استفاده کنند...
پسرعموها "بو" و "لوک دوک" به همراه کمک کوچکی از طرف دختر عمو "دیزی" و عمو "جسی" مقامات شهر "هازارد کانتی" را تحریک می کنند و....
مردی تلاش می کند روشهای نامتعارف و خطرناک روانپزشکی را که برای درمان همسر او استفاده می کند افشا کند اما توسط تعدادی کودک جهش یافته مورد حمله قرار می گیرند و...
دانش آموز جدید "مونامی" گذشته و رازی پنهان دارد که "میزوشیما" را گرفتار می کند. او "میزوشیما" را فریب داده و شکلاتی که به خون خود آغشته است را به خوردش می دهد و او را وارد دنیای خطرناک خوناشامها می کند و...
شکارچی به زمین بازگشته است.اما پیش از آنکه به کار اصلی خود برای قضاوت زنده ها و مردگان مشغول شود، او مجبور است با ارتشی از خوناشامهایی که در نور روز می توانند راه بروند روبرو شود...
خونآشامها به یک شهر کوچک حمله می کنند. یک رمانویس و یک طرفدار داستانهای ترسناک تلاش می کنند تا آنها را از پای در آوردند...
«مايکل مايرز» بيست سال پيش گزارش قتل هايش را براي روزنامه ها مي نوشته است. يکي از آن گزارش ها مربوط به قتل زني بوده به نام «لوري استرود» (کورتيس) که در يک حادثه ي اتومبيل جان باخته؛ اما دراصل او نمرده بلکه براي اين که خود را از «مايکل» دور نگه دارد، صحنه ي دروغين کشته شدن خودش را ترتيب داده و بعد نامش را هم تغيير داده....
23 اوت، سال 2000. در «جزيره ي» لس آنجلس، همه ي آدم هاي خلافکار و ديوانه که قبلا در نيويورک و ديگر شهرهاي امريکا محبوس بوده اند، رها شده اند. مأمور ويژه، «اسنيک» (راسل) فراخوانده مي شود تا در لس آنجلس دختر ياغي رئيس جمهور را که جعبه ي سياه پدرش را ربوده پيدا کند...