این فیلم، زندگی کمبا اسمیت، کنشگر مدافع اصلاحات نظام عدالت کیفری را روایت میکند. او به جرم معاونت در جرایم مربوط به قاچاق مواد مخدر دوست پسرش در دوران تحصیل دانشگاه، به تحمل ۲۴ سال و نیم حبس در زندان فدرال، بدون هیچگونه فرصتی برای آزادی مشروط، محکوم میگردد.
پس از یک رسوایی بزرگ، ترینیتی چایلدز، بانوی اول یک کلیسای برجسته باپتیست جنوبی، تلاش می کند تا به همسر کشیش خود، لی-کرتیس چایلدز، کمک کند تا حضار در کلیسا را بازسازی کند...
موضوع فیلم در مورد چند دوست فاسد می باشد که در به طرز وحشتناکی در زندگی اشتباهاتشان را تکرار می کنند، گاهی اوقات پیامدهای خوب و گاهی غم انگیز به دنبال دارد و ...
یک نگهبان به نام ریچارد جول که جان هزاران نفر را از انفجار بمب در المپیک سال 1996 نجات داده بود، به عنوان قهرمان معرفی می شود اما خیلی زود مشخص می شود که حقیقت متفاوت است و...
دو برادر خون آشام به نام های «استفان» و «دیمن»، که دارای زندگی جاودانه هستند، قرن هاست که میلشان برای نوشیدن خون انسان را مخفی کرده و میان مردم زندگی می کنند. آن ها قبل از اینکه اطرافیان متوجه عدم تغییر سن آن ها شوند، از شهری به شهر دیگر نقل مکان میکنند. اکنون آن دو به شهر ویرجینیا بازگشته اند، همان جایی که به خون آشام تبدیل شدند. استفان پسر شریفی است و خون انسان را به خود ممنوع کرده تا مجبور نباشد کسی را بکشد، اما همواره سعی می کند مراقب اعمال برادر شرورش، دیمن باشد. بعد از آمدن به ویرجینیا، طولی نمی کشد که استفان عاشق یک دختر مدرسه ای بنام «الینا» میشود...