دو دست و پا چلفتی به عنوان سرایدار در یک کالج دخترانه استخدام میشوند. در طول ماجراجوییهای خود، این دو نفر پول جمع میکنند تا مدرسه را از دست صاحبخانه سنتی خود نجات دهند...
دو لولهکش دست و پا چلفتی توسط یک خانم از طبقهی اشراف برای تعمیر یک نشتی استخدام میشوند. اشتباه در تشخیص هویت، آنها را به مهمانی مجللی دعوت میکند و ورود آنها به طبقهی بالای جامعه را رقم میزند. همانطور که انتظار میرود، همه چیز خیلی هم به نرمی پیش نمیرود...
دو راننده ی اتوبوس به صورت اتفاقی اتوبوس خودشان را می دزدند. شرکت اتوبوس رانی حکم بازداشت آن ها را دریافت می کند و بعد از این اتفاق این دو راننده به همراه فرد دیگری به سفری دریایی رفته و به جزیره ای گرمسیری می رسند. در این جزیره یک دزد جواهرات نقشه هایی شرورانه برای آن ها در سر دارد...
دو فروشنده ی بادام زمینی با رئیسشان به مشکل بر می خورد و برای فرار از او در قطاری مخفی می شوند که به سمت غرب حرکت می کند. آن ها در مزرعه ای به عنوان کابوی مشغول کار می شوند اما هیچ یک از آن ها نه درباره ی کابوی ها و نه درباره ی اسب ها هیچ اطلاعاتی ندارد...
یک خلبان نمایشی آکروجت تصمیم می گیرد که به نیروی هوایی ملحق شود و دو دستیار کودنش نیز تصمیم می گیرند به همراهش بروند. از آن جایی که این دو دستیار ابوت و کاستلو هستند، نیروی هوایی هنوز نمی داند با چه دردسری روبرو شده است...
راس ریموند، پیشرو شماره یک آمریکا، ناپدید می شود و با نام تامی هالستد به نیروی دریایی می پیوندد. دوروتی رابرتز، روزنامه نگار مجله، قصد دارد بفهمد چه اتفاقی برای راس افتاده است و ...
«جیم "لاکی" مور (با بازی آلن جونز)، یک فروشنده بیمه، یک طرح بیمه جدید و عجیب برای دوستش، استیو (با بازی رابرت کامینگز) پیشنهاد میدهد: یک «بیمهنامه عشق» که در صورت ازدواج نکردن استیو با نامزدش، سینتیا (با بازی نانسی کلی)، یک میلیون دلار به او پرداخت میکند. اما این ازدواج در آستانه به خطر افتادن است؛ زیرا میکی (با بازی پگی موران)، دوستدختر سابق استیو، و همچنین خاله کیتی، که با این ازدواج مخالف است، در این ماجرا دخالت میکنند.»