داستان در قرن چهاردهم و در دوران امپراتوری مقدس روم روایت میشود، جایی که کشورهای اروپایی به شدت برای برتری با یکدیگر رقابت میکنند و اتریشیهای جاهطلب، که خواهان زمینهای بیشتری هستند، به سوئیس، کشوری آرام و روستایی، حمله میکنند.
رمانی از نویسندهای ممنوع میشود و نمایشش نیز به روی صحنه نمیرود. او در واکنش به این اتفاق، رمانی طنز میآفریند که در آن شخصیتی شیطانی به طور نمادین از عاملان این ماجرا انتقام میگیرد. با وجود آگاهی از عدم امکان انتشار، اما...
دو زن به نام آن و فرجا در جستجوی انتقام از قاتلان خانواده شان به استکهلم می روند. آنها در آنجا درگیر یک توطئه سیاسی بین سوئد و دانمارک می شوند که منجر به اعدام دسته جمعی می شود.
یک مرد قدرتمند که به هیچ چیز اهمیت نمی دهد، زمانی که یک تصادف رانندگی با پسری که از نظر جنسی مظهر زندگی است، او را به چالش می کشد تا با حقیقت خود روبرو شود، او مجبور می شود با هسته خود ویرانگرش روبرو شود...
کریستین یک موزه دار با سابقه و مورد احترام در یک موزه ی هنر های معاصر است یک مرد طلاق گرفته و پدر دو بچه است اما در زندگی اش مشکلاتی بوجود می آید که نیازمند یادآوری انسانیت و مسئولیت پذیری است …
داستان سریال این است که چگونه نماد مد کریستین دیور و معاصرانش از جمله کوکو شانل، پیر بالمین و کریستوبال بالنسیاگا در وحشت جنگ جهانی اول حرکت کردند و مد مدرن را راه اندازی کردند.
دو نیمه ی جسد، که یکی از آنها متعلق به یک سیاستمدار زنِ سوئدی است، روی پل "اُرساند"، که دانمارک و سوئد را به هم وصل میکند پیدا میشود. با پیدا شدن این دو جسد، دو بازرس یکی از دانمارک و یکی از سوئد با یکدیگر همکاری میکنند، "کوپنهاگن" دانمارک و اداره ی تجسس جرائم "مالمو" از سوئد دخیل هستند. این جسد از کمر به دو قسمت تقسیم شده، و دقیقاً روی مرز بین دو کشور روی این پل قرار گرفته است، بنابراین پلیس هر دو کشور درگیر این پرونده قتل هستند. بعد از تحقیقات و آزمایشات بیشتر، مشخص میشود که این یک جسد، متشکل از دو جسد جدا است و نیمی از آن مربوط به یک زن دانمارکی است. از سوئد "ساگا نورن" و از دانمارک "مارتین راد" روی این پرونده کار میکنند. این دو بازرس به دنبال پیدا کردن قاتل این قربانیان هستند...