تأثیر شگرفی جنگ جهانی دوم در جبهه داخلی داشت زیرا خانوادههای ژاپنی آمریکایی از زندگی روزمره خود بیرون رانده شدند و در اوایل دهه 1940 در اردوگاههای اسارت در ایالات غربی مستقر شدند...
پزشکي به نام «جو دارو» (کاستنر)، عزادار مرگ همسرش، «اميلي» (تامپسن) است که در امريکاي جنوبي کمک هاي پزشکي مردم نيازمند را تأمين مي کرده و در تصادف اتوبوسي درگذشته است. موقع سرکشي به بخش اطفال «جو» احساس مي کند که «اميلي» از تجربه ي بين مرگ و زندگي بيماران علاج ناپذيرش استفاده مي کند تا با او ارتباط برقرار کند...
داچ وان دن بروک (هریسون فورد)، کارآگاه پلیسی است که همسرش پیتون (تامپسن) در یک فروشگاه معتبر کار میکند و موقع پروازی تجاری به میامی، هواپیمایش بلافاصله پس از صعود، در یکی از ناگوارترین سانحههای هوائی شهر، سقوط میکند. اما مدتی بعد، داچ پی میبرد که همسرش در واقع به مأموریتی کاری نمیرفته...
زوج متاهل جف و جیل اریکسون تصمیم می گیرند از زندگی یکنواخت خود دور شوند و درگیر سرقت های بانکی شوند. با این حال، تام لاسال، یک مامور اف بی آی، به دنبال آنهاست ...
"دنی" از کودکی احساس برتری نسبت به برادرش کوین، که یک ستاره فوتبال سابق است دارد. او در یک پمپ بنزین کار میکند و "کوین" نیز مربی یک تیم فوتبال محلی است . اما زمانی که ...
یک گروه بزرگ از مشتریان کتابخانه مرکزی که بیشتر آنها بی خانمان هستند، در طول یک جبهه ی سرد وحشیانه و شدید که در حال رسیدن به شهر سینسیناتی واقع در اوهایو می باشد، متوجه می شوند که تمام پناهگاه های اضطراری پر شده اند. به علت نزدیک بودن جبهه ی سرد، این گروه که توسط مردی به نام جکسون رهبری می شود تصمیم می گیرند تا در زمان بسته شدن از این کتابخانه ی عمومی بیرون نروند و در انجا پناه بگیرند. همچنان در انجا بمانند. اما در ادامه، حرکتی که در ابتدا به عنوان یک اعتصاب و اشغال به دور از خشونت و همچنین یک نافرمانی مدنی شروع شده بود، به سرعت با پلیس ضد شورش محلی مواجه می شود. در این میان، پلیس ضد شورش نیز به وسیله ی یک مذاکره کننده ی بحران بسیار جدی و یک وکیل منطقه ای زرنگ و دانا که جاه طلبی های سیاسی بزرگی دارد، رهبری می شوند. تمام این ها در حالی است که دو کتابدار این کتابخانه در میان این دو گروه گیر افتاده اند…
پس از غرق شدن یک کشتی، شخصی میلیاردر بنام "الیور کویین" مفقود میشود و به مدت پنج سال همه فکر میکردند که او مرده است، اما 5 سال بعد در یک جزیرهی دور افتاده او را پیدا می کنند. او به شهر خودش یعنی "استارلینگ سیتی" نزد مادر و خواهر و بهترین دوستش برمیگردد، که بلافاصله آنها متوجه تغییر رفتار "اُلیور" میشوند. "اُلیور" با شخصیت جدیدی که پیدا کرده قصد دارد با تمام بدی ها و خلاف ها درون شهرش مبارزه کند ولی در عین حال شخصیت قدیم خودش رو هم حفظ کند...
داستانِ این سریال مربوط به پزشک زنی با نام مایکلا کوئین است که نقش آن را جین سیمور بازی میکند. مایکلا پس از گرفتن تحصیلات پزشکی در بوستون به دهکدهای در کلورادو میرود و در آنجا به معالجه بیماران میپردازد در همین حین با خانوادهای صمیمی میشود پس از مدتی مادر آن خانواده بر اثر بیماری در معرض مرگ قرار میگیرد و در اواخر عمرش سه فرزندش را به مایکلا می سپارد تا از آنها مراقبت کند.