تولد : January 26, 1925 در Shaker Heights, Ohio, USA
مرگ : September 26, 2008 (age 83) در Westport, Connecticut, USA
جوایز : برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 36 جایزه و نامزد دریافت 64 جایزه دیگر.
پل لئونارد نیومن (به انگلیسی: Paul Leonard Newman) (۲۶ ژوئیه ۱۹۲۵ - ۲۶ سپتامبر ۲۰۰۸) بازیگر برنده جایزه اسکار و کارگردان آمریکایی و انساندوست و دوستدار مسابقات اتومبیلرانی بود.
او در اوهایو (در آمریکا) به دنیا آمد. پدرش یهودی آلمانی و مادرش مسیحی کاتولیک مجارستانی بود. پل نیومن جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را برای ایفای نقش در فیلم رنگ پول در سال ۱۹۸۷ بدست آورد.
وی در ۲۶ سپتامبر ۲۰۰۸ بعد از مدتی مبارزه با بیماری سرطان ریه در ۸۳ سالگی درگذشت.
راشل یک معلم مدرسه تنها است که با مادرش زندگی می کند. وقتی مردی از شهر بزرگ از او می خواهد بیرون برود، او به این فکر می کند که می خواهد زندگی اش به کجا برسد...
در سال 1943، گروهی از نظامیان اسیر متفقین نمی توانند بر سر طرح فرار به توافق برسند، ستاد متفقین طرحی را تهیه می کند و مردی را که امیدوارند دستگیر شود، برای هماهنگ کردن فرار اسیران به آنجا می فرستد...
»لوک جکسن« (نیومن) به جرم شکستن دستگاه های پارکومتر در یکی از شهرهای کوچک جنوب امریکا به دو سال حبس با اعمال شاقه محکوم می شود. او در زندان ابتدا به دلیل خونسردی بیش از حدش مورد نفرت »درگلاین« (کندی)، زندانی گردن کلفت، قرار می گیرد. اما خیلی زود حس احترام »درگلاین« را جلب می کند و با هم اقدام به فرار می کنند…
"جان راسل" مردی سفید پوست است که توسط یک سرخپوست در قبیله و بعدها توسط یک مرد سفیدپوست در شهر بزرگ شده است.به عنوان یک فرد بالغ او تصمیم می گیرد همراه با سرخپوست بماند.او متوجه می شود که خانه در شهر را به ارث برده است.او به شهر می رود و تصمیم می گیرد خانه را با یک گله معاوضه کند و...
پروفسور "مایکا آرمسترانگ" به همراه دستیار و نامزد خود "سارا شرمن" برای شرکت در کنفرانسی عازم استکهلم می شوند."مایکل" قصد دارد مدتی را در آنجا بماند و "سارا" باید به خانه بازگردد.اما "سارا" او را تعقیب کرده و متوجه می شود او به سمت آلمان شرقی می رود...
خانم ثروتمندی به نام »سمپسن« (باکال)، کارآگاه خصوصی »لو هارپر« (نیومن) را استخدام می کند تا شوهر گم شده اش را بیابد. »خانم سمپسن« توضیح می دهد که علاقه ای به همسرش ندارد، بلکه صرفا می خواهد بداند او پول هایش را برای چه کسی، یا چه چیزی خرج می کند….
صنعت مد در پاریس به صورت عجیبی در حال پیشرفت است. یک روزنامه نگار جوان (پل نیومن) مصاحبه و خبرهای زیادی در این مورد و تصورات اشتباه مردم جمع آوری می کند...
«هومر» (داگلاس) گلهدار پير در ادارهى امور مزرعه ى خود دچار مشكل است و «هاد» (نيومن)، پسر بی بند و بارش، به جاى كمك به او به دنبال نوش خوارى و زنان است...
نیک آدامز (ریچارد بیمر) که میخواهد زندگی و دنیارا بهتر بشناسد پای در راهی طولانی میگذارد و در این راه با افراد مختلفی از جمله یک قهرمان بوکس (پل نیومن) آشنا میشود و همچینین در جنگ جهانی شرکت میکند
چنس وین ( نیومن ) ژیگولویى است که به امید موفقیت در بازیگرى سینما، میخواهد به این عرصه راه یابد. او در فلوریدا با الکساندرا دل لاگو ( پیج ) آشنا میشود که یکى از ستارگان رو به افول هالیوود است. الکساندرا براى آن که چنس را در کنار خود نگه دارد، وعده میدهد او را به اشخاص صاحب نفوذ در هالیوود معرفى کند…
"رام بوون" و "ادی کوک" دو آهنگساز موسیقی جاز هستند که در پاریس زندگی می کنند،جائی که برخلاف آمریکا آهنگسازان جاز مورد حمایت بوده و نژادپرستی جرم محسوب نمی شود.وقتی آنها با دو دختر آمریکایی که برای تعطیلات به پاریس آمده اند آشنا شده و عاشقشان می شوند،مجبور می شوند تصمیم بگیرند می خواهند به آمریکا بازگردند یا نه...
«ادى فلسن» ( نيومن )، بيلياردباز جوان اما كاركشته، همراه ترتيب دهنده ى بازىهايش، «چارلى برنز» ( مكورميك )، به نيويورك میآيد تا با سلطان بيليارد، «مينسوتا فتز» ( گليسن )، به مبارزه بپردازد...
611 بازمانده ى اردوگاه هاى كار اجبارى نازیها میكوشند تا با كشتى "اكسدوس" خود را از قبرس به فلسطين برسانند. اما كشتیهاى جنگى انگليسى مانع حركت كشتى هستند. از طرف ديگر يهوديان، از گروههاى مختلف، براى اشغال فلسطين به مبارزه با اعراب میپردازند...
وکیلی جوان در راه رسیدن به طبقه بالای اجتماعی فیلادلفیا، با موانع اخلاقی و احساسی روبرو می شود.مهارتهای حرفه ای و شخصی او در راه برقرار کردن تعادل بین خواسته های نامزد جوان ،انتظارات همکارانش و تعهدات خود چندین بار مورد آزمایش قرار می گیرند...
« بریک » ( نیومن )، همسرش « مگى » ( تیلر ) را در مورد مرگ دوستش مقصر میداند و به همین دلیل از او که دیوانه وار دوستش دارد متنفر شده و به توش خوارى پناه آورده است. « بریک » و برادرش، « کوپر » ( کارسن ) در املاک پدرى جمع شده اند تا سرانجام پدر ( آیوز ) – که به تشخیص پزشکان در آستانه ى مرگ است – روشن شود...
"بن کوئیک" پس از آتش زدن یک انبار برای گرفتن انتقام از شهر اخراج شده و وارد شهری جدید می شود."ویل وارنر" تقریبا مالک همه چیز در شهر است و "بن" را استخدام می کند تا در فروشگاهش کار کند."ویل" تصور می کند پسرش "جودی" جاه طلبی کافی را نداشته و نمی تواند صاحب فرزندی شود و...